تنها مكتبى كه به تمام زواياى حيات انسانى آگاه است، مكتب سعادت بخش
اسلام است.
اسلام، در بعد معنوى اجازه تحمل رياضتهاى غير منطقى و سختگيرىهاى
زيان بخش را نمىدهد.
اسلام، براى رشد بعد معنوى، سلسله مسائلى را به عنوان عبادات، و
سلسله برنامههايى را كه تحت عنوان حسنات اخلاقى براى تزكيه نفس، ارائه كرده و در
بعد مادى، انسان را به هر كار با منفعتى تشويق كرده است.
اسلام، در تمام امور مربوط به ترقّى و رشد انسان، از نظر شخصى و
اجتماعى سخن دارد، به عنوان نمونه در فصل مسائل اقتصادى، ابوابى تحت عناوين باب
الصناعة، باب التجارة، باب المزارعة دارد.
اسلام، به مسئله كشاورزى در درجه اول، و صنعت و تجارت در درجه بعد
اهميت داده است، و پيامبر بزرگ اسلام به نشانه احترام عميقش به مسئله كار و كارگر،
در بازگشت از يك سفر، دست كشاورزى را بوسيد.
اسلام، طلب هر علمى كه در جهت رشد معنويت و ماديّت انسان نقشى ايفا
مىكند را به عنوان فريضه اعلام كرده است.
اسلام، دست انسان را در آبادكردن زمين و استخدام نيروهاى طبيعت و
ذخاير آن باز گذاشته، و از طرفى در راه انتخاب چگونگى زندگى انسانى، او را به خود
وانگذاشته؛ بلكه در اين مرحله او را مقيّد به پيمودن راه و روش معيّنى نموده است.
راه و روشى كه در آن انسان به خود حق هيچ گونه تجاوزى به حق انسان ديگر را
نمىدهد.
اسلام، پيمودن راه معنويت بر اساس راهنمايىهاى وحى، و تلاش براى به