responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بر بال انديشه نویسنده : انصاريان، شيخ حسين    جلد : 1  صفحه : 558

شخصى به نام «عَبْدالْأعلى‌» گفت: در يكى از روزهاى گرم امام صادق 7 را ديدم كه در يكى از كوچه‌هاى مدينه براى طلب معيشت در راه است.

به نزدش رفتم و عرض كردم: يابن رسول اللَّه! با آن مقامى كه در نزد خداى متعال دارى، هم چنين خويشاندى با رسول اسلام، در چنين روز گرمى خود را در طلب دنيا به چنين زحمتى مى‌افكنى؟ امام فرمود: در چنين هواى گرمى به طلب روزى بيرون آمده‌ام تا بدينوسيله خود را از امثال تو بى‌نياز كنم‌[1].

3- درخت خرما

اميرمؤمنان 7 را ديدند كه به همراه كارگران با بيل و كلنگ شترها را بار كرده و لنگه‌هاى هسته خرما را به طرف صحرا مى‌برد، از وى پرسيدند: يا على! بار شترها چيست؟ امام به جاى آن كه بفرمايد: هسته درخت خرما، از آينده آن خبر داد و فرمود: ان شاء اللَّه صد هزار درخت خرما.

هسته‌هاى خرما را به صحرا برد، زمين وسيعى را در نظر گرفت، با زحمتى طاقت‌فرسا در آن زمين آب درآورد؛ سپس تمام دانه‌ها را كاشت. امام باقر 7 فرمود: يكى از آن دانه‌ها خطا نرفت و همه تبديل به درخت شد. آرى! مردى كه صد هزار درخت خرما و نخله تناور را در هسته ضعيف ببيند، راه توانگرى مى‌آموزد و فكر توانگرى مى‌دهد[2].

4- در اولين روز به طلب كار رفت‌


[1] - كافى: 5/ 74، باب ما يجب من الاقتداء بالائمة، حديث 3؛ وسائل الشيعه: 17/ 20، باب 4، حديث 21873.

[2] - بحار الانوار: 41/ 32، باب 102، حديث 3.

نام کتاب : بر بال انديشه نویسنده : انصاريان، شيخ حسين    جلد : 1  صفحه : 558
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست