نوشتهاند شيطان هزاران سال در كنار ملائكه به عبادت حق مشغول بود[1]، عبادتى كه بالاتر از آن تصور
نمىشد، چون خداى متعال آدم را آفريد به همه ملائكه فرمان داد: اين مخلوق ارزشمند
مرا سجده كنيد، همه سجده كردند جز ابليس كه از سجده ابا كرد و در برابر امر حق
تكبر ورزيد[2].
داستان شيطان در قرآن
خداوند در سوره «ص» داستان ابليس را كه دچار يكى از رذايل اخلاقى؛
يعنى تكبر در برابر حق شد، و در نتيجه اعمال عبادى چندين هزار ساله خود را در
كاسهاى از شراب حسادت سركشيد، چنين شرح مىدهد:
« [خدا] فرمود: اى ابليس! تو را چه چيزى از سجده كردن بر آنچه كه با
دستان قدرت خود آفريدم، بازداشت؟ آيا تكبّر كردى يا از بلند مرتبهگانى؟* گفت: من
از او بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گل ساختى.* خدا] گفت: از آن [جايگاه]
بيرون رو كه بىترديد تو رانده شدهاى؛* و حتماً لعنت من تا روز قيامت بر تو باد.*
گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مىشوند، مهلت ده.* [خدا] گفت: تو
از مهلت يافتگانى تا زمانى معين و معلوم.* گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه
مىكنم،* مگر بندگان خالص شدهات را.* [خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را