«بگو: اين كتاب براى كسانى كه ايمان آوردهاند، سراسر هدايت و درمان
است، و كسانى كه ايمان نمىآورند در گوششان سنگينى است، و آن [با همه روشنى و
آشكارىاش] بر آنان پوشيده و نامفهوم است؛ اينانند كه [گويى] از جايى دور
ندايشان مىدهند».
ممكن است كسى بگويد من داراى سلامتم و نيازى به نسخه و درمان كننده
ندارم، بايد گفت اين سخن از كمال بىخبرى است؛ زيرا هر كس خود را با قرآن
معيارگيرى كند مىيابد كه داراى بيمارى يا بيمارىهايى است. و تنها راه معالجه
قرآن است و بس.
انسان مركب از سه قوّه است: جسم، روح، عقل، هر يك داراى امراضى است
مخصوص به خود. قرآن گرچه درباره امراض جسمى آن چنان سخن ندارد؛ ولى با عمل به
آياتى از قبيل آياتى كه خبائث را حرام كرده، و نيز دستورى كه در خوردن و آشاميدن و
پرهيز از اسراف دارد، مىتوان سلامت جسم را تضمين كرد؛ اما نسبت به روح و عقل، كسى
نمىتواند ادعاى سلامت كند، و اتّفاقاً علت بعثت انبيا و امامت امامان و نزول كتب
آسمانى، بيمارىهاى روحى و عقلى مردم بوده است.
روايتى در اين باره
روايتى در اين زمينه از حضرت عيسى 7 نقل شده است، مىنويسند: