فرزندان آدم را گرامى
داشتيم و آنها را بر دوش وسيع و آرام بيابان و امواج خروشان دريا سوار كرديم و از
آنچه پاكيزه و گواراست به آنها روزى داديم.
در ضمن آيه براى نوع بشر
سه امتياز بيان شده است و نوع انسان بوسيله اين امتيازات در ميان آفريدگان متنوع
كره خاك از ساير موجودات بيجان و جاندار ممتاز شمرده شده و در حقيقت اين امتيازات
را بايد فصل قرآنى انسان شناخت و نوع بشر را بوسيله آنها از ساير جان داران كه
طبقه اعلاى موجودات عالم ماده هستند جدا كرد.
اين فصل قرآنى بمراتب پر
معناتر و رساتر است از كلمه ناطق كه نزد ارباب علم منطق فصل معرف انسان قرار داده
شده است و اگر ما بخواهيم اين فصل مميزه قرآنى را بعبارت سادهتر و مفهومترى در
آوريم بايد گفت انسان:
جاندارى است شريف و با
تدبير زيرا بوسيله تدبير و اراده است كه انسان بدوش صحرا و دريا سوار مىشود و از
آنچه پاكيزه و گواراست استفاده ميكند، تدبير و اداره زندگى مادى راجع بدانش و صنعت
است و اين جزء دوم فضل مميزه انسانى است ولى جزء اول آن كرامت و شرافت تعبير شده،
شرف كه پايه هر گونه احترام بشريست و همه قوانين بر اساس آن تنظيم شده است و شرائع
و اديان آسمانى در محيط آن گسترش مىيابد همان مزاج اخلاقى انسانست كه از نظر پيكر
مادى و تركيب بدنى شبيه مزاج اخلاطى او است.
مزاج اخلاطى انسان نزد
دانشمندان و اطباء عاليمقام عبارت از وضع تعادلى است كه عناصر مخالف آب و آتش و
خاك و هوا با خواص متضاد خود از ترى و خشكى و يبوست در حال تركيب بخود ميگيرند و
شدت وحدت خود را از دست داده در محيط مسالمت آميزى يك ديگر را در