منهم براى جهاد با آنان آماده گرديده و خدا هم آنهائى را كه
بايد بقتل آورد به شمشير ما از پا در- آورد و آنها كه بايد زنده بمانند بشهرهاى
خود فرار نمودند و طلحه و زبير كه پيشقدم پيمانشكنى بودند كشته شدند و وجود عايشه
در اين كارزار براى آنان شومتر از ناقه صالح براى مردم ثمود بود.
بارى اينان نيز ذليل شده
و شكست خورده و همه گونه اسباب راحتى از ايشان سلب گرديد و چون خود را گرفتار ديده
از من درخواست عفو نمودند خواستهشان را پذيرفتم و شمشير در نيام گذاردم و حق الهى
و سنت نبوى را در ميانشان اجرا ساختم و عبد اللَّه بن عباس را بعنوان كارگزارى در
بصره برقرار نمودم و ان شاء اللَّه بكوفه خواهم آمد و مقدمة زحر بن قيس جعفى را
بسوى شما فرستادم تا از واقعه ميان ما و ايشان و اينكه آنان حق را بر ما رد كردند
و خدا هم آنها را با آنكه راضى نبودند براه حق برگرداند اطلاع بدهد سلام و رحمة و
بركات خدا بر شما باد.
فصل- 28 ورود در كوفه
چون بكوفه وارد شد فرمود
سپاس خدا را كه دوست خود را يارى كرد و دشمنش را ذليل ساخت و راستگوى باحقيقت را
آبرو داد و دروغگوى ژاژخواه را زبون نمود بر شما باد اى مردمى كه در شهر كوفه
زندگى مىكنيد از تقواى خدا خاطر ننمائيد و از خاندان پيمبرتان كه مطيعان اويند
پيروى نمائيد آنها كه از ساير مدعيان باطل گو به اطاعت و فرمانبردارى شايستهتراند
آن مدعيانى كه همواره مردم را بسوى خود ميخوانند و بر اثر فضيلتى كه از ما بدست
آورده بديگران خود فروشى مىكنند و امر ما را انكار مىنمايند و حق ما را از بين
مىبرند و ما را از استفاده حق خود ممانعت مىكنند آرى آنان آب تلخ بد رفتارى خود
را چشيدند و بزودى هم بسرانجام بدبختى خود ميرسند.