چگونه ممكن است يك قسمت نصيب من شود و هفت قسمت متعلق باو
باشد؟ فرمود مگر تو سه گرده نان نداشتى و رفيق تو پنج گرده گفت آرى فرمود سه با
پنج كه جمع شود حاصل جمعش هشت است و هر گاه حاصل جمع را در سه ضرب نمائيم حاصل ضرب
بيست و چهار مىشود و اين حاصل ميان سه نفر كه تقسيم شود بهر يك هشت بخش ميرسد بنا
بر اين يكى از آن سه هشت متعلق به تست و چون او هشت درهم در عوض طعام بشما داده
يكى از آن هشت درهم مال تست و ما بقى متعلق برفيق تو.
وى كه از اين حساب دقيق
باخبر شد سهم خود را گرفته و هر دو خوشحال از محضر مبارك على ع بيرون رفتند.
چاقوكشى
گويند در عصر على ع چهار
نفر شرابخوردند و در نتيجه مستى بروى يك ديگر چاقو كشيده و همه زخمى شدند پيشآمد
ايشان بدادگاه على ع رسيد دستور داد همه را حبس كردند تا پس از افاقه از مستى
بحالشان رسيدگى شود تصادفا دو نفرشان در زندان مردند كسان آنها حضور امير المؤمنين
ع آمده عرضه داشتند بايد خونبهاى كشتگان ما را از اين دو نفر بگيريد زيرا اين دو
نفر اسباب قتل ايشان را فراهم آوردهاند.
على ع پرسيد از كجا ثابت
كرديد دو نفر زنده قاتل آن دو نفر مردهاند ممكن است آن دو نفر كه مرده قاتل يك
ديگر باشند.
پاسخ دادند ما از اين
قبيل سخنان بهره نداريم بايد بدستور خدا در باره ايشان داورى نمائى فرمود نخست
بايد به ديه زخم اين دو نفر توجه كرد پس از آن ديه مقتولان بعهده هر چهار قبيله
است كه كسانشان بايد بپردازند.
اين گونه داورى، قضاوت
حقى است كه جز آن در اين مورد شايسته نمىباشد زيرا تنها نمىتوان