ديگران پيدا بشود و ديگران خائف باشند،
«انَّ الانسانَ عَلى نَفسِهِ بَصيرَهٌ»[1]. اگر تو
خودت در قلب خودت احساس مىكنى، كه خوف دارى، نكند اين روزه بيمارى تو را تشديد
كند، همين كافى است و لازم نيست از كس ديگر بپرسى. حتى براى يك پيرمرد يا پيرزن يا
يك زن مُقرِب (يعنى زن حاملهاى كه نزديك وضع حمل اوست) لزومى نيست كه خوف ضرر
باشد. يك پيرمرد يا پيرزن ممكن است خوف ضرر هم نداشته باشد ولى [چون] به حد پيرى
و فرتوتى رسيده [روزه بر او واجب نيست] اين، سماحت و گذشت است.
خشيت الهى
يكى ديگر از مسائل در دعوت، آن چيزى است كه آيه قرآن مىفرمايد: «الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللهِ وَ يَخشَونَهُ وَ لا
يَخشَونَ احَداً الَّا الله».[2] از آن آيات كمرشكن براى داعيان و مبلّغان دين و مذهب است: آنان كه
رسالات الهى را تبليغ مىكنند، آنان كه پيامهاى خدا را به مردم مىرسانند و دو
شرط در آنها وجود دارد: يكى اينكه خودشان از خدا مىترسند [و ديگر اينكه از غير
خدا نمىترسند]. خودش از خدا مىترسد و يك آدم خداترس است و خوف خدا و خشيت الهى
در قلبش جا گرفته است: