قرآن كريم خاصيت رشد و نمو جنبش اسلامى را
چنين توصيف مىكند:
«... و مَثَل آنها در انجيل مَثَل زراعتى است كه اول فقط سبزه نازكى
از آن از زمين بر مىدمد، پس خداوند او را نيرومند مىسازد، آنگاه ستبر مىگردد،
پس روى تنه خويش مىايستد، رشد و نمو سريع و سبزى و خرّمى اين زراعت موجب شگفتى
همه كشاورزان مىشود، تا خداوند كافران و بدخواهان را به خشم آرد.»[1]
اسلام در جهان معاصر
اكنون نيز كه نيمه دوم قرن بيستم است و دوران جنگ ايدئولوژيها و
عقايد است، اسلام رقيب سرسختى براى آنها به شمار مىرود؛ آنها را يا به خدمت خود مىگمارد
يا پيروزمندانه با آنها دست و پنجه نرم مىكند. چه نشانى براى جاندار بودن و جاويد
ماندن بهتر از اين؟!
اسلام از طرفى پيمان خويش را با عقل، سخت استوار كرده است؛ عقل را به
عنوان يكى از اركان اصلى دين پذيرفته؛ بالاتر، پيامبر درونىاش خوانده است. از طرف
ديگر، مُلك و ملكوت، دنيا و آخرت، جسم و روح، ظاهر و باطن، ماده و معنى را يك جا
در نظر گرفته و همه جانبه نگريسته و از هر افراط و تفريطى دورى جسته است. از اينها
گذشته، «برنامه كامل»