responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : توبه آغوش رحمت نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 215

ثروت خداداده و دانش فراوان‌

فقيه و اصولى بزرگ، چهره‌ى معروف علم و دانش و عبادت و عمل، حجة الاسلام شفتى مشهور به سيد، در ابتداى تحصيل در نجف اشرف به سر مى‌برد، از نظر فقر و تهيدستى و ندارى و تنگدستى به او بسيار سخت مى‌گذشت. اكثر براى يك وعده غذا مشكل داشت، ماندن در نجف براى او طاقت‌فرسا شد، با رنج فراوان براى ادامه‌ى تحصيل، خود را به حوزه‌ى اصفهان كه در آن روزگار از حوزه‌هاى پررونق و علمى شيعه بود رساند، آنجا هم به مانند نجف به سختى زندگى و تنگى معيشت دچار بود.

روزى مقدار كمى پول از محلى براى او رسيد، به بازار رفت كه براى خود و اهل بيتش غذا تهيه كند، با خود فكر كرد كه با آن پول به اندازه‌ى سد جوع خود و اهل بيتش غذاى ارزانى تهيه نمايد.

از مرد قصابى يكدست جگر خريد و به جانب خانه روان شد، در حالى كه از خريد خود خوشحال بود.

در ميان راه گذرش به خرابه‌اى افتاد، مشاهده كرد سگى ضعيف و لاغر روى زمين افتاده، در حالى كه چند بچه‌ى او به سينه‌اش چسبيده و مطالبه‌ى شير مى‌كنند، ولى در پستان سگ گرسنه‌ى ضعيف شيرى وجود ندارد.

حالت سگ و ناله‌ى بچه‌هاى او، سيد را كنار خرابه متوقف كرد، در عين اينكه خود و اهل بيتش نسبت به آن غذا محتاج بودند، ولى خواهش و ميل نفس را توجهى نكرد، تمام جگر را به آنان خورانيد، سگ دمى حركت داد و سرى به جانب آسمان برداشت، گويى در عالم حيوانى خود از حضرت حق گشايش كار آن ايثارگر را درخواست كرد.

سيد مى‌فرمايد: زمان زيادى از ترحم من به آن سگ و توله‌هايش نگذشت كه‌

نام کتاب : توبه آغوش رحمت نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست