نام کتاب : آيين زندگى نویسنده : شريفى، احمدحسين جلد : 1 صفحه : 69
خيانتهاى مكرر افراد يك جامعه اين اعتماد
از بين برود، در حقيقت آن جامعه از بين خواهد رفت.
امانتدارى در پژوهش و تأليف نيز، ركن مهمى از حيات علمى و تحقيقى يك
جامعه را تشكيل مىدهد. هر نويسندهاى اخلاقاً موظف است منبع هر مطلبى را كه از هر
كسى نقل مىكند، حتى اگر نقلِ به معنا باشد، دقيقاً ذكر كند. اهميت اين مطلب در
تحقيقاتى كه بر پايه نقل استوارند، مانند تحقيقات تاريخى، دو چندان مىشود. اصولًا
جوهره اصلى چنين تحقيقاتى، امانتدارى در نقل است.
اگر در چنين پژوهشها و تأليفاتى امانت در نقل رعايت نشود، ارزشى
نخواهند داشت.[1]
امانتدارى در امر پژوهش اقتضا مىكند كه در نقد يا استناد به سخن ديگران از نقل
تقطيعى[2] پرهيز كنيم.
براى نقد و يا استناد به سخن يك انديشمند بايد همه سخن او را با دقت و امانت
مطالعه كرد و استناد به او بايد در همان حد و اندازهاى باشد كه ادعا كرده است؛ نه
بيش از آن و نه كمتر از آن.
2- 7. حقيقتجويى در پژوهش
زمانى به ارسطو اعتراض شد كه چرا حرمت استاد خود، افلاطون را نگه
نداشته و ديدگاههاى او را به نقد كشانده و در رد آنها سخن مىگويد. ارسطو در
پاسخ، سخنى بسيار ارزشمند و جاودانه گفت:
«افلاطون را دوست دارم؛ اما به حقيقت، بيش از افلاطون علاقه دارم.»[3] انديشمندان بزرگى در عرصه علوم
تجربى، كه علومى غيريقينى و ابطالپذيرند، هستند كه وقتى مىبينند شاگردانشان يا
ديگران به نقد و بررسى تئورىها و ديدگاههاى آنان پرداختهاند، بسيار خوشحال و
خرسند مىشوند.
حتى از برخى نقل شده است كه آرزو مىكردند تا زندهاند شاهد ابطال
فرضيهها و ديدگاههايشان باشند.
آنچه مهم است و وظيفه اخلاقى پژوهشگر به شمار مىآيد، حقيقتطلبى و
حقيقتجويى در پژوهش است. پژوهشگر بايد همه همّ و غم خود را كشف حقيقت بداند و
هرگز از مشكلاتى كه ممكن است ديگران براى او پيش آورند، نهراسد.
[2] - نقل تقطيعى، يعنى نقل يك مقدار از حديث، يا متن
تاريخى، يا متن حديثى، يا متن فلسفى يا ... و حذف مقدارى ديگر، درجايى كه مطلب
پيوسته و مرتبط است و نقل همه مطلب چيز ديگرى را مىرساند، يا ممكن است خواننده از
نقل همه مطالب استنباط ديگرى بكند.( همان، پاورقى ص 215)