نام کتاب : آيين زندگى نویسنده : شريفى، احمدحسين جلد : 1 صفحه : 216
شكمهايى باشد از گرسنگى به پشت دوخته، و
جگرهايى سوخته .... آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمؤمنان گويند، و در
ناخوشايندىهاى روزگار شريك آنان نباشم؟ يا در سختى زندگى، نمونهاى برايشان
نشوم؟»[1]
حضرت امام خمينى قدس سره در پيامى به مناسبت گشايش دومين دوره مجلس
شوراى اسلامى، به نمايندگان منتخب مردم توصيه مىكند كه:
اگر بخواهيد بىخوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد
و ابرقدرتان و سلاحهاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئههاى آنان در روح شما اثر
نگذارد و شما را از ميدان به در نكند، خود را به ساده زيستن عادت دهيد و از تعلق
قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمتهاى بزرگ براى
ملتهاى خود كردهاند، اكثر سادهزيست و بىعلاقه به زخارف دنيا بودهاند. آنها كه
اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و هستند، براى حفظ يا رسيدن به آن تن به هر
ذلت و خوارى مىدهند و در مقابل زور و قدرتهاى شيطانى خاضع، و نسبت به تودههاى
ضعيف، ستمكار و زورگو هستند؛ ولى وارستگان به خلاف آناناند؛ چرا كه با زندگانى
اشرافى و مصرفى نمىتوان ارزشهاى انسانى- اسلامى را حفظ كرد.[2]
4- 6. آموزشهاى دينى
برخى چنين پنداشتهاند كه «حكومتها كارى و وظيفهاى بيش از رسيدگى
به حاجات اوليه مردم ندارند و نبايد داشته باشند. خواه حكومت دينى و خواه حكومت
غيردينى، آنچه را كه در درجه اول بايد قرار بدهند اين است كه حاجات اوليه، يعنى
مسكن، غذا، پوشاك، بهداشت، و امثال اينها را فراهم كنند.»[3]
در مقابل، فلسفه حكومت در اسلام، در حقيقت چيزى جز اجراى اسلام و تحقق معارف
اسلامى در همه عرصههاى زندگى بشر نيست. على 7 در اينباره، مىفرمايد:
خدايا، تو مىدانى آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و
نه از دنياى ناچيز خواستن زيادت.
بلكه مىخواستيم نشانههاى دين را به جايى كه بود بنشانيم، و اصلاح
را در شهرهايت ظاهر گردانيم.
تا بندگان ستمديدهات را ايمنى فراهم آيد، و حدود ضايع ماندهات اجرا
گردد.[4]
آن امام بزرگوار، يكى از حقوق مردم بر امام و حاكم اسلامى را حق
تعليم و تربيت دينى آنان