«حقيقت عجب» آن است كه انسان عمل صالحش را بزرگ و زياد بشمارد و از
آن خوشحال گردد. ممكن است در اينجا سؤالى به ذهن آيد و آن اينكه:
گاهى اوقات، انسان از طاعت و عبادت خوشحال مىشود ولى آن را بزرگ
نمىشمارد، بلكه شادىاش به خاطر اين است كه به آن عمل، موفق گرديد و دوست دارد
بيشتر از آن را انجام بدهد، چنين حالتى در هر انسانى وجود دارد كه اگر شبى را به
نماز ايستاد، يا روزى را روزه گرفت، يا مقام شريف و دعا و عبادتى برايش حاصل شد،
بدون شك، موجب شادى او مىگردد، آيا چنين حالتى خود پسندى است و عمل را تباه كرده،
انسان را در زمره معجبين (يعنى خودبسندها) داخل مىكند؟
در جواب بايد گفت: «عجب» آن است كه انسان از عمل صالح كه خوشحال شد،
به آن نازيده، آن را بزرگ بشمارد و خود را از حدّ تقصير (در انجام وظايف و حق
عبوديت) خارج بداند، اين حالت است كه موجب هلاكت مىشود و عمل را از حساب حسنات،
به حساب سيئات، انتقال مىدهد و آن را از درجات رفيع، به درك اسفل مىكشاند.
«سعد بن ابى خلف» از حضرت صادق- 7- روايت كرده است كه
فرمود:
612- «عليك بالجدّ، و لا تخرجنّ نفسك من
حدّ التّقصير في عبادة اللَّه و طاعته فانّ اللَّه تعالى لا يعبد حقّ عبادته».
يعنى: «هميشه كوشا باش و خود را از تقصير در عبادت و طاعت خداوند
خارج ندان، زيرا هرگز نمىتوان خداوند متعال را آن گونه كه سزاوار است عبادت كرد».
اما سرورى كه به همراهش تواضع براى خداوند جليل و نيز شكرگزارى بر