باشى، موسى- 7- هر كس را كه
مىديد، جرأت نمىكرد بگويد من از او بهترم، لذا دست از مردم برداشت و در ميان
انواع حيوانات، شروع به جستجو كرد تا اينكه به سگ گر گرفتهاى برخورد كرد، با خود
گفت: اين را با خود مىبرم، در گردنش ريسمانى انداخت و او را با خود كشيد، در ميان
راه ريسمان را گشود و سگ را رها كرد، وقتى به مقام مناجات رسيد، پروردگار سبحان به
او فرمود: اى موسى! كجاست آنچه كه ما به تو امر كرديم؟ گفت: پروردگارا! آن را
نيافتم.
خداوند متعال فرمود: به عزت و جلالم قسم! اگر حتى يك نفر را
مىآوردى، نام تو را از ديوان «نبوّت» پاك مىكردم».
خطرات ريا
«ريا» سه خطر دارد:
اوّل
- مربوط به زمان قبل از عمل است به اين نحو كه از ابتدا، كارش را
براى ديدن مردم شروع كند و انگيزه دينى در كارش نباشد، اين چنين ريايى را حتما
بايد ترك كرد، چون معصيت است و به هيچ وجه، طاعت پروردگار نمىباشد و همان است كه
فرمود:
569- «الرّياء شرك خفىّ»
. يعنى: «ريا، شركى است پنهان».
بنا بر اين، اگر انسان بتواند انگيزه ريا را بر دارد و نفس را وادار
به عمل براى خداى تعالى كند، شروع نمايد و الّا اگر دعا را ترك كند، سالمتر
مىماند (تا اينكه دعاى رياكارانه داشته باشد).
دوّم
- عزمش بر اين بود كه دعا را براى خداوند متعال انجام بدهد، منتها در
همان ابتداى كار، ريا، بر او عارض گرديده است.
در اينجا سزاوار نيست عمل را ترك كند، چون انگيزه او دينى بوده، بنا
بر اين، وظيفهاش اين است كه از طرفى عمل را آغاز كند و از طرف ديگر با نفسش جهاد