«قلت: فما تفسير اليقين؟ قال: الموقن يعمل
للَّه كأنّه يراه، و ان لم يكن يرى اللَّه فانّ اللَّه يراه، و ان يعلم يقينا انّ
ما اصابه لم يكن ليخطئه، و انّ ما اخطأه لم يكن ليصيبه، و هذا كلّه اغصان التّوكل
و مدرجة الزّهد».
- «گفتم: تفسير «يقين» چيست؟ گفت: انسان اهل يقين، آن طور براى خدا
كار مىكند كه گويا او را مىبيند. و اگر به اين درجه نرسيد كه خدايش را ببيند،
اين قدر مىداند كه او وى را مىبيند و يقين داشته باشد كه آنچه به او رسيده
مىبايست برسد و آنچه به او نرسيده، نمىبايست برسد اين همه كه گفتيم، شاخههاى
توكّل و طريق زهد بود».
خواننده محترم!:
ببين اين حديث چه مضامين بالا و مطالب عالى را در بردارد و بيان كرده
است كه صبر، قناعت، رضا، زهد، اخلاص و يقين، همه از توكل سرچشمه مىگيرند، اگر
نبود جز همين يك حديث در مدح و ستايش توكل، كافى بود.
در اين حديث شريف، پنج ستون براى «توكل» ذكر گرديده است:
- چهار ستون اوّل، علمى و پنجمى، عملى است كه اگر اين پنجمى نباشد،
آن چهار تا، قوام و اثرى ندارند، همچنان كه علم بدون عمل قوام ندارد، اين امرى است
بسيار واضح و روشن، مثلا كسى كه دندانش درد مىكند و مىداند كه غذاى ترش برايش
مضرّ است، با اين حال اگر برود ترشى بخورد، مسلما دندانش درد خواهد گرفت و صرف
دانستن اينكه ترشى برايش مضرّ است، بدون عمل به مقتضاى آن،