ممكن است ثروت براى كسى فراهم شود، ليكن
باعث طغيان نشود.
آنچه در نظر اسلام، منفى است، روحيه استكبارى ناشى از ثروت است، نه
خود ثروت ولى چون اغلب، ثروت، ناخواسته چنين روحيهاى را پديد مىآورد، گاهى جمع
ثروت نيز مورد نكوهش قرار گرفته است.
به عنوان نمونه، قرآن كريم، قارون را مثال زده است كه مؤمنان به او
گفتند:
«وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا
تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ
لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»[1]
با ثروتت، آخرت را طلب كن و بهرهات را از دنيا فراموش مكن و به
ديگران احسان كن، چنانكه خدا به تواحسان كرد و در پى فساد در زمين مباش،
(اين مال را خدا به من نداده است) همانا من با علم خود آن را به دست
آوردهام.
ريشه طغيان، احساس بى نيازى از خداست و ثروت اين احساس را پديد
مىآورد.
2- آرزوهاى طولانى:
انسان فقير، آرزوى زيادى ندارد، بلكه مىخواهد نياز ضرورىاش بر طرف
گردد، امّا فردثروتمند باداشتن امكانات مادّى فراوان، آرزوهاى دور و دراز پيدا
مىكند، بلند پروازى مىنمايد، حرص و آز بيشتر دارد، از اين رو غرق در آرزوها
مىگردد و از عاقبت كار، غفلت مىكند. حضرت على عليهالسّلام مىفرمايد: