در اصطلاح، براى اقتصاد تعريفهاى مختلفى شده
است، كه به نقل يكى از آنها مىپردازيم:
اقتصاد، عبارت است از بررسى، ارزيابى وانتخاب روشهايى كه بشر براى
استفاده از منابع به منظور توليد كالاها و خدمات وتوزيع آنها جهت مصرف به كار
مىگيرد.[1]
اهميّت مسائل اقتصادى
اگر چه اين مطلب كه بعضى ادّعا كرده و گفتهاند: اقتصاد بطور كلّى،
سر چشمه همه اموراجتماعى و حتّى زيربناى مسائل سياسى، علمى، اخلاقى و اعتقادى فرد
و اجتماع است،[2] صحّت ندارد،
امّا تأثير عميق و اساسى آن را درايجاد بسيارى از رسوم، آداب، فرهنگ، اخلاق و
جريانهاى روز مرّه زندگى افراد و ملّتها نمىتوان انكار كرد.
اقتصاد ازاهميّت زيادى برخوردار است، زيرا استقبال جامعه و قدرت
مقاومت آن در مقابل حوادث طبيعى واجتماعى، همچنين شكوه و عظمت يك جامعه درمقابل
جوامع ديگر و ثبات سياسى آن، بستگى به حلّ مشكلات ورفع كمبودهاى اقتصادى آن جامعه
دارد.
مرحوم علّامه طباطبايى در رابطه با اهميّت اقتصاد مىنويسد:
«مهمّترين چيزى كه مجتمع بشرى را بر اساس خود پايدار مىدارد،
اقتصاديات جامعه است، كه خداآن رامايه قوام اجتماعى قرار داده است،[3]
وما اگر انواع گناهان و جرائم وجنايات وتعدّيات ومظالم را دقيقاً آمار گيرى كنيم،
و به جستجوى علّت آن بپردازيم، خواهيم ديد علّت بروز تما مى آنها يكى ازدو چيز
[1] - مبانى اقتصاد اسلامى، مصباحى، ص 24، مركز آموزش
بانكدارى.