ذكر زبانى گرچه ازتمام مراتب ذكر، نازلتر
است ولى در عين حال مفيد فايده است.
زيرا كه زبان در اين ذكر به وظيفه خود قيام كرده و به علاوه ممكن
است، اين تذكّر پس ازمداومت و قيام به شرايط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نيز بشود.[1]
در روايات اهل بيت عليهم السلام اين گونه ذكر زياد به چشم مىخورد و
حتى مورد سفارش قرار گرفته است. چنانچه خود آن بزرگواران نيز در اين زمينه الگوى
پيروان خود هستند.
امام صادق عليهالسلام فرمود:
«... پدرم «كَثيرُالذِّكر» بود. من او را هنگام غذا خوردن و راه رفتن
درحال ذكر گفتن خدا مىيافتم، حتى صحبت كردن با ديگران، او را از ياد خدا باز
نمىداشت. زبانش با گفتن «لاالهَ الَّااللَّهُ» به كامش چسبيده بود. او ما را جمع
مىكرد. كسانى را كه قرآن خواندن مىدانستند به قرائت قرآن و كسانى را كه قرآن
خواندن نمىدانستند، به ذكر خدا فرمان مىداد تا خورشيد طلوع كند.[2]
تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها، گفتن تسبيحات اربعه، «يااللَّهُ»
و «يارَبُّ»، «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ الَّابِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ» و
استغفار و مانند آن، ازجمله ذكرهاى زبانى مىباشند كه هر كدام ثواب مخصوصى داشته و
اثر ارزندهاى در انسان ايجاد مىكند.
بايد توجه داشت كه ذكر زبانى لقلقه زبان نشود وهمراه با غفلت دل
نباشد، بلكه ذكر زبانى نشان ذكر قلبى و ابراز مكنون دل باشد يا دست كم مقدمه ذكر
قلبى گردد.
ب- ذكر قلبى:
ذكرقلبى همان توجه قلبى به خداى سبحان است كه دل را صفا و صيقل داده،
جلوه گاه محبوب مىكند و روح را تصفيه كرده، انسان را از قيد اسارت نفس مىرهاند.
اگر قلب به تذكّر محبوب و ياد حق تبارك وتعالى عادت كرد و با آن عجين شد، انسان را
دگرگون
[1] - اربعين حديث، امام خمينى قدس سرّه، ج 1، ص 250،
نشر فرهنگى رجا