responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخلاق اسلامى نویسنده : يوسفيان، نعمت الله؛ الهامي نيا، علي اصغر    جلد : 1  صفحه : 123

شديد قرار مى‌گرفتند و درباره آنان از موضع گيرى شديدتر خوددارى مى‌شد:

«در نبرد خيبر هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ديد برخى از فرماندهان، در برابر حملات يهود خيبر تاب مقاومت ندارند واز برابر آنان مى‌گريزند و اهداف از پيش تعيين شده به دست نمى‌آيد، بر آنان خشم گرفت و فرمود:

«چرا برخى، از دشمن مى‌گريزيد و ديگران را نيز به هراس مى‌افكنند؟»[1]

ب- اظهار خشم و نارضايتى:

كسانى كه بر اثر حمله سنگين دشمن و يا علل ديگر از برابر دشمن مى‌گريزند، ابراز خشم و ناخوشنودى فرمانده كل قوا نسبت به آنان، تأثير شگرفى در روحشان مى‌گذارد. امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد:

«در نبرد احد وقتى نيروهاى اسلام از اطراف پيامبر (ص) پراكنده شدند و پا به فرار گذاشتند.

رسول خدا (ص) بشدّت بر آنان خشم گرفت و زمانى كه بر مى‌آشفت و خشمگين مى‌گشت، پيشانى و صورتش عرق مى‌كرد و قطره‌هاى عرق از پيشانى و صورت مباركش مى‌غلتيد.

در آن هنگام امير مؤمنان را در كنار خود در حال دفاع و مقاومت مى‌ديد، به او فرمود: «چرا تو همانند ديگران فرار نمى‌كنى؟» حضرت فرمود: اى رسول خدا! آيا پس از آنكه ايمان آورده‌ام كافر شوم؟ من تو را اسوه خويش قرار داده و همانند تو ايستادگى و مقاومت مى‌كنم.»[2]

ج- بى‌اعتنايى:

نيروهايى كه براى دستيابى به هدف مشخصى مأموريت مى‌يابند، ولى بر اثر خود باختگى در مقابل قواى دشمن، در انجام مأموريت خود سستى مى‌كنند و بدون نتيجه‌گيرى به دشمن پشت كرده و از برابر او مى‌گريزند، مى‌بايست به شكل مناسبى با آنان برخورد شود تا ديگر به چنان عملى دست نزنند به عنوان نمونه:

پس از آنكه مشركان حنين پراكنده شدند، طايفه‌اى از آنان به «طايف» پناهنده شدند.

رسول خدا (ص) ابوسفيان را به «طايف» اعزام كرد، ولى شكست خورده نزد پيامبر (ص) برگشت و گفت: «نيروهايى را در اختيارم گذاشتى ... كه هيچ سودى برايم نداشتند.» آن‌


[1] - بحارالانوار، ج 21، ص 28

[2] - بحار الانوار، ج 21، ص 12

نام کتاب : اخلاق اسلامى نویسنده : يوسفيان، نعمت الله؛ الهامي نيا، علي اصغر    جلد : 1  صفحه : 123
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست