ثانياً، حقيقت ايمان، داراى مراتب و درجات و
قابل نقصان و كاهش است. قرآن كريم و روايات علاوه بر تأكيد بر اين حقيقت، سرشارند
از عباراتى كه اسباب زيادى يا نقصان ايمان را بيان مىدارند. از جمله در قرآن كريم
آمده است:
مؤمنان، همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود، دلهاشان بترسد، و چون
آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكّل
مىكنند.[1]
و امام صادق 7 به يكى از پيروان خود فرمود:
اى عبدالعزيز، بهراستى كه ايمان ده درجه است، به مانند نردبان كه
مىبايست پله پله از آن بالا رفت. پس كسى كه داراى دو درجه از ايمان است به آنكه
داراى يك درجه است، نبايد بگويد تو را ايمانى نيست و همينطور [دومى به سومى] تا
به دهمى برسد و آن را كه در درجه پايينتر از تو است نبايد ساقط از ايمانش پندارى
[كه اگر چنين باشد] آنكه در درجه بالاتر از تو است مىبايست تو را ساقط پندارد.
بلكه پايينتر از خود را كه ديدى با مهربانى به درجه خودت برسان و آنچه را كه
تواناييش را ندارد بر او بار مكن كه كمرش خواهد شكست و به حق، كسى كه دل مؤمنى را
بشكند بر او لازم است كه جبرانش كند و بهبودش بخشد.[2]
شيخ صدوق در كتاب خصال در پايان اين روايت مىافزايند كه
مقداد در درجه هشتم، و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم از ايمان بودند. البته بايد توجه داشت كه تعيين ده درجه
براى ايمان در اين روايت به مفهوم انحصار در ده مرتبه نيست، بلكه مراد صرفاً بيان
بسيارىِ درجات ايمان است. از همينرو، در روايات ديگر درجات كمتر يا بيشترى نيز
براى ايمان شمردهاند.[3]
4. متعلّقات ايمان
در نظام اخلاقى اسلام، ايمان به چه چيزى موجبات هدايت و زمينه
آراستگى به فضايل
[1] - سوره انفال، آيه 2 و ر. ك: توبه، 124؛ مدّثر، 31؛
آل عمران، آيه 171- 173 و احزاب، 22
[3] - ر. ك: صدوق: خصال، ص 352 ح 31؛ كلينى: كافى، ج 2،
ص 42، ح 1، كه براى ايمان هفت درجه بيان مىكنند. تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 150،
درجات را به فاصله ميان زمين و آسمان ذكر مىكند