در جايى ديگر، با اشاره به وقايع مهم جنگ بدر، ما را به عبرتآموزى
مىخواند: «يقيناً در اين [ماجرا] براى صاحبان بينش، عبرتى است.»[2]
در شيوه تربيتى قرآن و رواياتى كه عبرتآموزى را توصيه مىكنند، دو
نكته قابل توجه است:
نخست آنكه عبرتآموزى، مستلزم داشتن چشمى بينا،[3]
عقلى ژرف نگر و درونياب[4] و دلى
بيدار[5] است. به
همين جهت اين روش پس از روش پرورش نيروى عقلانى، ذكر گرديد؛ يعنى معمولًا بدون نظر
عميق عقلانى، عبرتآموزى ممكن نيست؛ از اينرو اميرمؤمنان مكرر مىفرمود: «چقدر
عبرتها فراوان و عبرتگرفتن اندك است.»[6]
هرچه
را نغز و خوش و زيبا كنند
از
براى ديده بينا كنند
ديگر آنكه جهتگيرى عبرتآموزى در آيات و روايات به سوى اين نتايج
است: عصمت و پاكدامنى، بىرغبتى به دنيا، كاهش لغزش و خطا، شناخت خويشتن، كوتاه
شدن طمع، فهم و درك و تقوا.[7]
7. مداومت بر عمل
تا اينجا بحث از روشهايى بود كه در مبادى رفتار اخلاقى- شناختى يا
عاطفى- تأثير مىگذارد و يا روشهايى كه در عوامل محيطى مؤثر است. پياژه در شمار
عوامل تحول روانى علاوه بر رشد داخلى (ارگانيك)، تعاملها و تفويضهاى اجتماعى و
تعادل جويى، تمرين و تجربه اكتسابى را يك عامل مستقل مىداند.[8]
در تربيت اخلاقى، هدف آن است كه متربى به رفتار اخلاقى نايل شود؛ يعنى عمل كند. هر
چه اين تجربه عملى تكرار شود و مداومت داشته باشد، به صورت «برونسازى»[9] ساختهاى روانى جديد تشكيل مىشود؛
مشابه آنچه در