نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 432
بنفسه الذّل»
نامه 26، 386 هر كه امانت را سبك شمارد و در خيات بچرد ذلت را بر خودش فراهم كرده
است. در دعاى استسقاء فرموده: «اللّهم قد انصاحت
جبالنا... و هامت دوابّنا و تحيّرت فى مرابضها... و ملّت الترّدد فى مراتها و
الحنين الى مواردها» خ 115، 171، خدايا كوههاى ما خشكيد. چهارپايان ما
عطشان شد. در آغلشان متحير ماندند و در رفت و آمد به مراتع و ناله كردن در برگشتن
خسته شدند، به فدايت اى مولا و اى خلّاق سخن.
رتق
بستن و
منظّم كردن
«رتقه
رتقا: سدّه و اغلقه»
و گويند
«رجل راتق فاتق» يعنى مردى است كه مىبندد و مىگشايد، پنج مورد از اين ماده در
«نهج» آمده است، آنگاه كه عثمان ابوذر را به ربذه تبعيد مىكرد در توديع ابوذر
چنين فرمود: «يا اباذر... و لو انّ السموات و الارضين
كانت على عبد رتقا ثمّ هو اتّقى اللّه لجعل اللّه له منها مخرجا...» خ 130،
188. اى اباذر اگر آسمانها و زمين بر بندهاى بسته باشند و او تقوى كند، خداوند
براى او راه فرجى و خروجى قرار دهد. درباره رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله
فرموده: «ارسله بالضياء و قدّمه فى الاصطفاء فرتق به
المفاتيق و ساور به المغالب» خ 213، 330، او را با قرآن نورانى فرستاد، و
در پيامبرى بر ديگران فضيلت داد و با او محلهاى گشاده (فساد و اختلال) را مسدود
كرد و او را بر هر كه به فكر غلبه بر حق بود غالب گردانيد، رجوع شود به (سور)
«ارتتاق» از باب افتعال به معنى بسته شدن كه دو بار در «نهج» آمده است.
رتل
ترتيل:
با دقت و تأنى خواندن و درست ادا كردن كلمات است و آن فقط يكبار در «نهج» پيداست
در خطبه همّام در وصف متقين فرموده: «امّا الليل
فصافّون اقدامهم تالين لاجزاء القرآن يرتلّونها ترتيلا» خ 193، 304
رثّ
رثاثة:
كهنه شدن «رثّ»: كهنه. اين لفظ تنها دو بار در «نهج» به كار رفته است. در وصف آدم
جاهل و متكبّر فرموده: «فان نزلت به احدى المبهمات
هيّأ لها حشوا رثّا من رأيه ثمّ قطع به» خ 17، 59، اگر چيزى از مبهم و
ناشناختهها پيش آيد، شىء بىفايده و كهنهاى از رأى خويش را براى جواب آن آماده
كرده و روى آن مىايستد. و درباره دنيا فرموده: «فكانت
كيوم مضى او شهر انقضى و صار جديدها رثّا و
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 432