نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 370
گذشته
فرمايد: «و لو استنطقوا عنهم عرصات تلك الديار
الخاوية... لقالت ذهبوا فى الارض ضّلالا» خ 221، 338 و اگر در باره آنها از
عرصههاى آن خانههاى خالى سئوال مىشد جواب مىدادند كه در زمين رفتند و گم شدند.
درباره اهل بيت : فرموده: «الا انّ مثل آل
محمد 6 مثل نجوم السماء اذا خوى نجم طلع نجم» خ 100
بدانيد مثل آل محمد ص مثل ستارگان آسمان است هر وقت ستارهاى سقوط و افول كرد،
ستاره ديگر طلوع مىكند.
خير
دلپسند.
مرغوب.
در قاموس
گويد: «الخير ما يرغب فيه الكلّ كالعقل و العدل مثلا»
خير
آنستكه همه به آن راغبند مانند عقل و عدل. معنى خير همين است و در تمام موارد صادق
مىباشد اگر آنرا «بهتر- فايده» نيز معنى كنيم، مطابق همان معناى اولى است امام
7 فرمايد: «لا تأمننّ على خير هذه الّامة
عذاب الله لقوله تعالى أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ و لا
تياسنّ لشرّ هذه الامة من روح الله لقوله تعالى يا بَنِيَّ اذْهَبُوا
فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ حكمت 277.
خيره:
اسم مصدر است به معنى اختيار چنانكه فرموده: «من كتم
شره كانت الخيرة بيده» حكمت 162 «خيار»: اختيار و نيز جمع خيرات يعنى خوبها
«خيره» (بر وزن نيزه) برتر از هر خير و كثير الخير. جمع آن خيرات است.
خيس
خيس و
خيسان كه در قرآن مجيد نيامده به معنى شكستن عهد و خلف وعد است:
«خاس
بالعهد خيسا: غدر و نكث و بالعهد: اخلف»
اين لفظ
فقط يكبار در «نهج» آمده آنجا كه به مالك اشتر مىنويسد: «فلا
تغدرنّ بذمتّك و لا تخيسنّ بعهدك» نامه 35، 442 بر تعهد خويش غدر مكن و
پيمان خويش را مشكن.
خيف
(بر وزن
سيل) آنچه از دامنه كوه پائين آيد. اين لفظ فقط يكبار در «نهج» ديده مىشود چنانكه
در وصف ملائكه فرموده: «لا تشّعبتهم مصارف الرّيب و لا
اقتسمتهم اخياف الهمم» خ 91، 131 شكّهاى برگرداننده آنها را فرقه فرقه
نكرده و سستىها و ساقط شدههاى همتها، آنها را تقسيم بقسمتها ننموده است يعنى:
يكنواخت و پيوسته در عبادت حقّند
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 370