نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 319
امير
المؤمنين من از علم نجوم مىفهمم كه اگر در اين ساعت حركت كنيد به مراد خود
نخواهيد رسيد فرمود: «اتزعم انّك تهدى الى الساعة التى
من سار فيها صرف عنه السؤء و تخوّف من الساعة التى من سار فيها حاق به الضّر فمن
صدقّك بهذا فقد كذّب القرآن...» خ 79، 105 «حاق به الضر» يعنى احاطه مىكند
او را ضرر و شكست.
حيل
اصل آن
«حول» است كه گذشت «حيلة» اسم است از احتيال كه به معنى تدبير و به كار بردن فكر
است، پس «حيله». به معنى چاره است اين لفظ دوازده بار در «نهج» آمده و در حيله بدو
خوب به كار رفته است، در رابطه با اهل غدر فرموده: «و
نسبهم اهل الجهل فيه الى حسن الحيلة» خ 41، 83، جاهلان آنها را به حسن چاره
نسبت دادهاند، راجع به گذشت دنيا فرموده: «و قد أدبرت
الحيلة و اقبلت الغيلة» خ 191، 285 چاره پشت كرده و شرّ مخفى رو نموده است،
جمع حيله حيل بر وزن عنب است چنانكه فرموده: من أومأ
الى متفاوت خذلته الحيل» حكمت 403 هر كس اشاره كند به دور شده، چارهها او
را خوار مىكند. محمد عبده گويد: يعنى: هر كس چيزهاى بعيد و مشكل را بطلبد به حاجت
خود نرسد
حين
وقت
راغب
گويد: حين وقت رسيدن و حصول شىء است و آن مبهم است. و با مضاف اليه معلوم
مىگردد. به معنى مدّت، سال، آن و مطلق زمان مىآيد جمع آن «احيان»
است،
آنحضرت به دنيا فرمايد: «لا حان حينك هيهات غرّى غيرى»
حكمت 77 نيايد ان وقت تو كه مرا اغفال كنى، هيهات كه به تو فريفته شوم،
ديگرى را مغرور كن. راجع به قبل و بعد از خلقت فرموده: بلا
وقت و لا مكان و لا حين و لا زمان» خ 186، 276.
حىّ
زنده.
حيات ضدّ موت و حّى ضدّ مرده است آن در «نهج» به حد وفور آمده و در حيات و زندگى
معروف و معنوى به كار رفته است به خوارج فرموده: «فانّما
حكمّ الحكمان ليحييا ما احيا القرآن و يميتا ما امات القرآن» خ 127، 185.
حياء
شرم. «و لا ايمان كالحياء و الصبر» حكمت 113
«استحياء:
خجل شدن.»
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 319