نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 191
يكديگر
عطف مىشوند
على هذا
«تثنيه» نيز به همان جهت است، از اين ماده حدود سى و پنج مورد در «نهج» آمده است.
معاويه
عليه لعائن الله به امام صلوات الله عليه نوشت: بايد براى شما مجددا بيعت گيرى
شود، آنحضرت در جواب نوشتند «لانّها بيعة واحدة لا
يثنّى فيها النظر و لا يستأنف فيها الخيار» نامه 7، 367 آن فقط يك بيعت
است، دفعه ثانى به آن نظر نمىشود و اختيار و انتخاب از سر گرفته نمىشود. و در
وصف حق تعالى فرمود: «فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه و
من قرنه فقد ثنّاه و من ثنّاه فقد جزّأه و من جزّأه فقد جهله» خ 1، 39 هر
كه خدا را توصيف كند (با صفتى خارج از ذات) پس او را با چيزى مقارن كرده هر كس
چنين نمايد خدا را دو تا نموده و هر كس دو تا نمايد داراى اجزاء كرده و هر كس
داراى اجزاء نمايد خدا را نشناخته است مشروح سخن در لفظ جلاله (الله) گذشت. «ثنا»
درود گفتن، عملى است در مقابل نعمت. چنانكه فرموده: «اللهم
و قد بسطت لى فيما لا امدح به غيرك و لا اثنى به على احد سواك» خ 91، 135 و
نيز فرمايد: «اللهم و لكّل مثن على من اثنى مثوبة من
جزاء أو عارفة من عطاء و قد رجوتك دليلا على ذخائر الرحمة و كنوز المغفرة»
خ 91، 136 «مثن» اسم فاعل است به معنى ثناگو.
«اثناء»: وسط،
ظاهرا اين تسميه بدان جهت است كه دو طرف وسط به همديگر عطف مىشوند، آنحضرت به وقت
تهديد خوارج و تشويق آنها به توبه، فرمود: «فانا نذير
لكم ان تصبحوا صرعى باثناء هذا النهر و باهضام هذا الغائط على غير بينّة من ربّكم
خ 36، 80، شايد منظور. از «اثناء» اطراف باشد و يا آنكه نهر آب نداشته است.
«مثانى» جمع «مثنّيه» يعنى عطف شوندهها در رابطه با اجتماع مردم به بيعت آنحضرت
فرموده: «فتداكّوا علّى تداكّ الابل الهيم يوم وردها،
و قد ارسلها راعيها و خلعت مثانيها، حتّى ظننت انهّم قاتلى او بعضهم قاتل بعض
لدّى» ح 54، 90، ازدحام كردند بر بيعت من مانند ازدحام شتران عطشان به وقت
آب خوردن، مانند شترانى كه ساربان رهاشان كرده و عقالشان (طنابى كه با آن پاى شتر
را مىبندند) برداشته شده
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 191