نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 176
45، 419
چه بسا پادشاهانى كه به نابودى تسليمشان كرده و به موارد بلاء واردشان نمودى. «فان طاعة الله حرز من متالف مكتنفة و مخاوف متوّقعة»
خ 198، 313 «متالف» جمع متلف اسم مكان است يعنى: طاعت خدا امان است از
مهلكههائيكه انسان را احاطه كرده و از ترسهائيكه متوّقع است.
تلى
تلوّ (بر
وزن علوّ) و تلو (بر وزن جسر) و تلاوت به معنى تبعيّت و از پى رفتن است، خواندن و
قرائت را تلاوت گوئيم كه قرائت كننده بعضى از حروف را به بعضى تابع مىكند، از اين
ماده هشت محل در «نهج» آمده است.
درباره
دشمنان فرموده: «و حتى يجرّ ببلادهم الخميس يتلوه
الخميس و حتّى تدعق الخيول فى نواحر ارضهم» خ 124، 181، و تا كشيده شود به
ديار آنها لشكرى كه لشكر ديگرى در پى اوست و تا اسبان باسمهاى خود زمين آنها را
بكوبند. و در رابطه با ميزان بودن اهل بيت : فرموده: «هم اساس الدين و عماد اليقين اليهم يفىء الغالى و بهم يلحق
التالى» خ 2، 47، منظور از «تالى» كسى است كه عقب مانده و مىخواهد در پى
اهل بيت رفته و خود را به آنها برساند، و در حكمت 109، اين مطلب تكرار شده است. و
در رابطه با قرآن فرموده: «و تعلموا القران... و
احسنوا تلاوته فانّه انفع القصص» خ 110، 164،
تمر
خرما. و
آن تنها يكدفعه در «نهج» آمده است، آنجا كه به معاويه مىنويسد: «اذ طفقت تخبرنا ببلاء الله تعالى عندنا و نعمته علينا فى
نبينا فكنت فى ذلك كناقل التمر الى هجر... نامه 28، 385. محمد عبده گويد:
هجر شهرى است در بحرين، ولى ظاهرا آن شهرى است در يمن. معاويه در نامه خويش از
بعثت رسول الله- ص- و تاييدات خدايى نسبت به او سخن گفته بود. امام 7
فرمايد: اين زيره به كرمان بردن است و در عرب خرما به هجر بردن گويند.
تام
تام: به
آخر رسيدن و كامل شدن اجزاء چيزى، ظاهرا تمام در اجزاء گفته مىشود و كمال در
اوصاف. «اتمام» به آخر رساندن است: در ذم اهل عراق فرموده: «يا اهل العراق فانّما انتم كالمراة الحامل حملت فلمّا اتمت
املصت و مات قيّمها و طال
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 176