نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 171
يعنى بر
خدائيكه پوساننده بدنهاى پادشاهان و قابض ارواح ستمگران است از قبيل كسرى و قيصر و
تبّع و حمير و آنكه مال را انباشت و زياد كرد و آنكه ساختمان بنا كرد و در تحكيم
آن كوشيد كه همه اينها را در موقف حساب و كتاب قيامت در آورد و حاضر نمايد. ناگفته
نماند: قرآن مجيد راجع به هلاكت قوم تبّع سخن گفته ولى از خود وى ساكت است ولى
امام صلوات الله عليه او را در اينجا از ستمكاران و اهل عذاب مىشمارد، از تاريخ
معلوم ميشود، بعضى از پادشاهان «تبابعه» دادگر و نيكوكار بودهاند.
تجر
تجارت:
معامله، خريد و فروش.
راغب
آنرا تصرّف در رأس مال براى طلب سود گفته است،
اين كلمه
با مشتقات آن جمعا 17 بار در «نهج» ديده مىشود.
«من اتجّر بغير فقه فقد ارتطم فى الربا» حكمت 447 ارتطام، افتادن به ورطهاى است كه خلاصى
ندارد، هر كس بدون دانستن مسئله تجارت كند به ورطه ربا افتاده است.
«متجر»
هم مصدر ميمى آمده به معنى تجارت و هم اسم مكان چنانكه درباره دنيا فرموده: «مسجد احبّاء الله، و مصلّى ملائكة الله، و مهبط وحى الله و
متجر اولياء الله...» حكمت 131، دنيا مسجد دوستان خدا، محل نمازگذارى
فرشتگان، محل آمدن وحى خدا و محل تجارت اولياء الله است و در: «و لبئس المتجر ان ترى الدنيا لنفسك ثمنا» خ 32، 75
مصدر ميمى و به معنى تجارت است.
تحت
زير،
مقابل فوق، آن بيست و شش بار در «نهج» يافته است: «تكلّموا
تعرفوا فانّ المرء مخبوء تحت لسانه» حكمت 392. سخن بگوئيد (تا شناخته شويد)
زيرا مرد در زير زبانش نهفته است.
تحف
تحفه:
هديه
«التحفة:
الهدية و البرّ و اللطف»
جمع آن
تحف است كه تنها يكدفعه در «نهج» ديده ميشود چنانكه در دعاى خويش فرموده: «اللهم اجمع بيننا و بينه فى برد العيش و قرار النعمة... و
منتهى الطمأنينة و تحف الكرامة» خ 72، 102، خدايا ميان ما و رسولت را جمع
كن در وسعت عيش و قرارگاه نعمت و نهايت آرامش و در تحفههاى خوش آيند، (آمين ربّ
العالمين)
تخوم
در اقرب
الموارد گويد: تخم (بر وزن عقل و قفل) انتهاء هر قريه يا زمين
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 171