نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 152
آمده است
يعنى: تهييج كننده دردهاى بدنهاى پادشاهان كه منجر به هلاكت شود.
بلج
بلوج:
روشن و نورانى شدن، همچنين است ابلاج، گويند
«بلج
الصيح بلوجا: اشرق و انار»
اين لفظ
سه بار در «نهج» ديده مىشود.
يكى در
وصف خفاش كه فرموده: بلج ائتلاقها» خ 155، 217 يعنى روشنائى لمعان آن. ديگر آنكه
درباره ايمان فرموده: «سبيل ابلج المنهاج انور السراج
فبالايمان يستدلّ على الصالحات و بالصالحات يستدل على الايمان...» خ 156،
219، ايمان راهى است نورانىترين راه، پر نورترين چراغ با ايمان به كارهاى شايسته
راه يافته و كارهاى شايسته دليل ايمان شخص است و در وصف اسلام فرموده: «فهو ابلج المناهج و اوضح الولائج» خ 106، 153
بلادت
كودنى.
«البلادة:
ضدّ الزكا»
آنحضرت
در وصف ملائكه فرموده: «و لا تعدو على عزيمة جدّهم
بلادة الغفلات» خ 91، 130، بر تصميم جدّى آنها كودنى غفلتها غالب نيابد. و
در رابطه با قدرت خدا فرموده: «و لو اجتمع جميع
حيوانها من طيرها و بهائمها... و متبلّده... أممها و اكياسها على احداث بعوضة ما
قدرت على احداثها» خ 186، 275 منظور از «متبلّده» كودن است، اين كلمه دو
بار زيادتر در «نهج» نيست.
بلد
سرزمين
در قاموس
گويد: «البلد و البلدة... كل قطعة من الارض مستخيرة عامرة او غامرة»
راغب
گويد: بلد مكانى است محدود و معين و محل انس با اجتماع ساكنين و اقامتشان،
جمع آن
بلاد و بلدان است اين كلمه به صورت مفرد و جمع، سى بار در «نهج» آمده است «ليس بلد باحقّ بك من بلد، خير البلاد ما حملك» حكمت
442 يعنى: همه محلها براى ساكن شدن صلاحيت دارد، ولى بهترين آنها بلدى است كه در
آن راحت هستى گويا به آن سوار شدهاى و تو را راه مىبرد، آن در معناى سرزمين و
ديار و شهر به كار رفته است.
بلس
إبلاس به
معنى يأس است چنانكه
طبرسى
ذيل آيه 12 سوره روم فرموده است به معنى تحير و حيرت نيز آيد
در قاموس
آمده: «ابلس: يأس و تحيّر»
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 152