نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 548
شده كه آنان
پيامبر خدا مسيح عليه السلام را كشتند، به تاريخ ضميمه كرده است. برچه اساسى اين
امر، تاريخى شمرده مىشود؟
آيا
داستانهايى را كه نمونههايى از آن را آورديم، مىتوان تاريخ دانست؟
مؤلف
كه در تاريخى جلوه دادن اين قصهها ناكام مانده، توفيق يافته است تا بگويد اين
داستانها به حسب اعتقاد مخاطبان قرآن كه هم دوره محمد صلى الله عليه و آله
بودهاند، حقيقت است.
بنابراين
مردمان جزيرة العرب در آن دوران باور كامل به درستى حوادث داستانهاى عاد و هود،
ثمود و صالح و عذابهاى دردناك و نيز ديگر قصههاى ياد شده داشتند.
يهود
نيز به درستى قصه موسى و فرعون و اطرافيان او و جريان ملخ، كنه ريز، غوك و خون كه
به صورت نشانههايى روشن بر فرعونيان فرود آمد و نيز حكايت موسى و شعيب، تبديل عصا
به مار و اژدها و خروج بنى اسرائيل و شكافتن دريا و ديگر موارد ايمان داشتند و نيز
پيش از آن به داستان پسران آدم و طوفان و كشتى نوح عقيده داشتند. بنابراين شايسته
آن بود كه اين داستانها را به قصههاى مردمى و قصههاى دينى توصيف مىكرد. اين
مسئله از ارزش آنها نمىكاست و به نمونه بودن و حقيقت آن صدمهاى وارد نمىساخت.[1]
چكيده
سخن آنكه اين مكتب فكرى كه آن را «انديشه نوين اسلامى» نام نهادهاند، در اين
خلاصه مىشود كه قرآن قصههاى مردمى و همين طور قصههاى دينى رايج را پلى براى
رسيدن به اهداف خود در تبليغ رسالت الهى قرار داده است؛ بدون آنكه بخواهد اقرار و
اعتراض به راستى و درستى آنها داشته باشد و اين همان شيوه فنّ خطابه است كه بر
پايه اخذ امور مشهور و مورد پذيرش در نزد مردم استوار است و از فرهنگ عاميانه براى
هدايت و ارشاد آنان مطلب و مثال مىآورد.
اين
عمل، بيم و اميد دادنها را اثربخش مىكند و مجوّزى مىشود براى استناد به قضايايى
كه مخاطبان و نسل حاضر، آن را پذيرفتهاند.
بنابراين
مسئوليت مطالبى كه قرآن آن را مستند خود قرار داده است، به دوش
[1] . الفن القصصي في القرآن، محمّداحمد خلف اللَّه، با
شرح و تعليق خليل عبدالكريم، ص 414- 416.
نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 548