نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 43
همه را
براى تو آفريد و تو را براى خويش
خداوند
در حديث قدسى معروف خطاب به بنى آدم، او را هدف از آفرينش دانسته[1]،
چنان كه ذات اقدس او هدف از آفرينش انسان است. همان گونه كه خداوند همه موجودات
علوى و سفلى را مسخّر ايشان كرده و زمام ايشان را به دست وى سپرده تا توان عظيم او
را جلوهگر سازد، همچنين انسان را آفريده تا مظهر تامّ و تمام نماى قدرت ذات متعال
او در آفرينش و صنع بديعش باشد.
آرى
هيچ مخلوق ريز و درشتى نيست، جز آن كه مظهر تجلّى گوشهاى از نشانههاى صانع حكيم
است.
و في كلّ شىء له آية
تدلّ على أنّه واحد
جمله
ذرات جهان گواه صادق بر اين حقيقتاند:
كه يكى هست و هيچ نيست جز او
وحده لا إله إلّاهو
اما
انسان، آينه تمام نمايى بوده كه همه صفات جمال و جلال در او جلوهگر است.
اگر
بپرسند هدف از آفرينش آنچه در آسمانها و زمين است چيست؟ پاسخ از زبان قرآن چنين
است: انسان؛ امانتدار امانت خدا و جانشين او در زمين.
اگر
بپرسند هدف از آفرينش خود انسان چيست؟ پاسخ خواهيم داد: خداى صانع حكيم؛ زيرا
انسان آن سان كه بر آفرينش و نوآورى قدرت يافته، آينه تمام نماى اسماء و صفات او
گرديده، پس همو وجه اللَّه اكمل وعين اللَّه اتمّ خواهد بود.
پس
انسان هدف آفرينش ماسواست، و هدف از آفرينش او نيز خداست، بنابراين خداى تعالى
غاية الغايات و هدف نهايى است. و اين روايت معروف نيز بدين حقيقت اشاره دارد:
«كنت
كنزاً مخفيّاً فأحببت أن اعرف، فخلقت الخلق لكى اعرف».[2]
گنجى
نهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم. آرى جمال جميل
عزوجل در سراپرده غيب بود و چون در صبح ازل اراده كرد