responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 286

منظور از آن اين است كه چشم زخم از شدّت تأثير و كارگر بودن، گويى بلندى را به زير مى‌كشد و ثابت و استوار را متزلزل مى‌سازد. حالق يعنى هرگونه بلندى مثل كوه يا غير آن. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم چشم را از بس كه شديد و تند و تيز و گيرا بوده مانند اين مى‌داند كه قلّه كوه را به زير مى‌كشد و روايات بسيارى رسيده كه تأثير چشم زخم حقيقت دارد.[1] اعتقاد ما بر آن است كه خداى سبحان، مصالح بندگان را بر اساس آنچه صلاح مى‌داند در قالب اين اقدامات و مقدّرات جارى مى‌سازد و چون چنين است، هيچ اشكالى نخواهد داشت كه زوال نعمت از يك شخص مصلحت شخص ديگرى باشد؛ از آنجا كه خدا مى‌داند اگر از «زيد» آن نعمت را نگيرد و از جايگاهش نكاهد، «عمرو» به دنيا رو مى‌كند و از آخرت چهره بر مى‌تابد و به گمراهى مى‌گرايد و در تباهى مى‌خزد، و چون خداى سبحان به علّتى كه گفته شد نعمت را از زيد مى‌گيرد در عوض پاداشى در كوتاه مدّت يا دراز مدّت به او عطا مى‌كند، و با توجه به روايت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: هر گاه چيزى در دل بندگان، بزرگ آيد، خداوند قدر و شأن آن را مى‌كاهد،[2] مى‌توان گفت: گاه چيزى كه در چشم كسى بزرگ و زيبا به نظر مى‌رسد و به چشم او مى‌آيد ناگاه در هم مى‌شود و دگرگونى مى‌يابد. چنان كه نقل شده كه ناقه پيامبر كه «عضباء»[3] نام داشت و هرگز در هيچ مسابقه‌اى شكست نخورده بود، روزى شكست خورد، پيامبر فرمود: «ما رفع العباد من شي‌ء إلا وضع الله منه»[4] (هيچ چيز را


[1] . علامه مجلسى در بحار، بابى در اين زمينه گشوده است، ر. ك: 60/ 25- 26، كتاب السماء و العالم.

[2] . اشاره به روايتى است كه احمد در مسند آورده و خواهد آمد و همچنين روايتى از نهج البلاغة:« ما قال‌الناس لشي طوبى له الّا و قد خبأ الدهر له يوم سوء». كلمات قصار، شماره 286، صفحه 526. و در نوادر راوندى، ص 128:« ما رفع الناس أبصارهم الى شي الّا وضعه اللّه.» و نيز: بحار الانوار، 60/ 27.

[3] . عضباء يعنى شترى كه گوشش شكافته باشد، و ناقه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به اين نام معروف بود، اما گوشش‌شكافته نبود. زمخشرى گويد: ناقه عضباء يعنى شتر ماده با دستان كوتاه.

[4] . احمد بن حنبل در مسند خود و ديگران روايت كرده‌اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شتر ماده‌اى داشته كه هرگزكسى نمى‌توانست از آن سبقت بگيرد؛ تا آن كه روزى مردى اعرابى كه قعودى داشت( قعود: مركب- سوارى و باركش يا شترى كه بين دو سال و شش سال باشد) آمد و از شتر پيامبر سبقت گرفت و مسابقه را برد. اين بر مسلمانان گران آمد. پيامبر كه اين را ديد فرمود: بر خداوند است كه چيزى را در اين دنيا بالا نبرد، جز آن كه روزى آن را به زير كشد. اين حديث در كتابهاى مختلف با عبارات مختلف آمده است.

نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 286
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست