responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 107

بندهاى بار، و آيه‌ «وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ» از همين باب است.

اين يعنى لرزش قله‌هاى كوه و كنده شدن صخره‌هاى بزرگى از آن و مايل ايستادن آنها بر دامنه كوه به گونه مشرف و سايبان آسا بر سر مردمى كه طبعاً در پاى كوه‌اند، سايبان نيز هم از بالا و هم از يك سمت قابل تصور است.

در هر دو صورت مى‌توان گفت بر فراز سر آنها قرار گرفته است. بنابراين معناى‌ «وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ» كه در آيه ديگر آمده نيز به همين معناى بالاى سر از يك سمت (با تكيه بر دامنه كوه) است و بس.

داستان داود و همسر اوريا

در باب يازدهم از كتاب دوم سموئيل مى‌خوانيم:

«اما داود در اورشليم ماند. و واقع شد در وقت عصر كه داود از بسترش برخاسته بر پشت بام خانه پادشاه گردش كرد و از پشت بام زنى را ديد كه خويشتن را شستشو مى‌كند و آن زن بسيار نيكو منظر بود. پس داود فرستاد درباره زن استفسار نمود و او را گفتند كه آيا اين بَتْشَبَع دختر اليعام زن اورياى حتّى نيست. و داود قاصدان فرستاده او را گرفت و او نزد وى آمده داود با او هم بستر شد و او از نجاست خود طاهر شده به خانه خود برگشت. و آن زن حامله شد و فرستاده داود را مخبر ساخت و گفت كه من حامله هستم. پس داود نزد يوآب فرستاد كه اورياى حتّى را نزد من بفرست و يوآب اوريا را نزد داود فرستاد ... و بامدادان داود مكتوبى براى يوآب نوشته به دست اوريا فرستاد. و در مكتوب به اين مضمون نوشت كه اوريا را در مقدمه جنگ سخت بگذاريد و از عقبش پس برويد تا زده شده بميرد ... و چون زن اوريا شنيد كه شوهرش اوريا مرده است براى شوهر خود ماتم گرفت. و چون ايام ماتم گذشت داود فرستاده او را به خانه خود آورد و او زن وى شد و برايش پسرى زاييد. اما كارى كه داود كرده بود در نظر خداوند ناپسند آمد.»

در باب دوازدهم نيز آمده است كه «و داود زن خود بَتْشَبَع را تسلّى داد و نزد وى در آمده با او خوابيد و اوپسرى زاييده او را سليمان نام نهاد». بنابر آنچه خوانديم سليمان از زنى كه داود او را از شوهرش غصب كرده و براى كشته شدنش توطئه كرده بود به دنيا آمد.

نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 107
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست