از
جمله روايتى كه در تفسير الصَّلَاة الْوُسْطَى وارد شده،
روايتى است كه در منابع اهلسنت از اميرمؤمنان على
(ع) بدينگونه نقل شده است:
الصلاة
الوسطي صلاة العصر التي فَرَط فيها سليمان حتّي توارت بالحجاب.[2]
حضرت
استاد با ردّ اين روايت مىنويسد:
اين
روايت علاوه بر آنكه،
الصَّلَاة
الْوُسْطَي
را
به معنى نماز عصر گرفته كه با طايفه بيشترى از روايات كه آن را به معنى نماز ظهر
گرفته مخالف است، اشاره به يك قصّه افسانهاى دارد كه با قداست و عصمت انبيا
نمىسازد. زيرا بر اساس آن قصّه تخيلى حضرت سليمان از
نژاد اسبهاى اصيل خوشش مىآمد تا جايى كه روزى تعدادى از آنها را به وى پيشكش
نمودند، چنان غرق شادى و نشاط شد كه از خواندن نماز عصر غفلت نمود تا آنكه خورشيد
غروب كرد و وى از خداوند خواست تا آفتاب را برگرداند. آفتاب برگشت و وى نماز را در
وقت خودش به جا آورد.
استاد
راحل ضمن مردود شمردن اين روايت به دليل تعارض آن با عصمت و قداست انبيا، به
حقيقتِ ماجرا اشاره مىكند و مىنويسد:
اين
داستان مربوط به نماز عصر نبوده است. بلكه در ارتباط با اوراد و اذكارى بوده است
كه حضرت سليمان در هر شامگاه به آن مبادرت مىورزيد و چون در آن
روز همزمان شده بود با زمان ذكر شامگاهى وى، آثار حزن و اندوه در چهرهاش هويدا
شد. يارانش چون چنين ديدند، اسبان را به اصطبل بردند تا سليمان به
اوراد هر روزش بپردازد، و اين مسأله ربطى به ترك نماز عصر نداشت.[3]
ج.
نسبت ايستاده بول كردن به برخى از پيامبران الهى
از
روايتهاى بسيار موهن و سستى كه در منابع اهلسنت وارد شده،