حدود
سال 1350 شمسى، بر اثر فشار رژيم بعثى عراق، جمع كثيرى از فقها و فضلاى حوزه مقدسه
نجف، به ايران بازگشتند، و بسيارى از بازگشتگان (معاودين) مقيم حوزه مقدسّه قم
(صانها الله عن الحدثان) شدند؛ آوازه برخى از آنان به لحاظ توانمندىهاى فقهى و
اصولى، آشنايى با نظرات اجتماعى، و آگاهى از مباحث اقتصاد اسلامى، تبحر در نقد
ماركسيسم (تحت تأثير افكار و آراى متفكر و اصولى بديعپرداز، شهيد
محمدباقر صدر (ره))، در عاصمه علمى شيعه پيچيد.[1]
حضرات
آيات و حجج سيد مرتضى فيروزآبادى، شيخ مجتبى
لنكرانى، سيد على فانى، سيد
مرتضى عسگرى، سيد محمود هاشمى شاهرودى، سيد كاظم
حائرى، محمدهادى معرفت، سيد
نورالدين اشكورى، محمدعلى تسخيرى، محمدمهدى
آصفى، سيد عليرضا حائرى، سيد منذر
حكيم، ابوالفضل اسلامى قزوينى و ... از اين جرگه بودند. به
جهت علاقه اين كمين به مباحث فكرى- اجتماعى و دلبستگىام به انديشههاى شهيد
صدر، ميان بنده و برخى از آنان ارتباط و الفتى افتاد، چندانكه در
مواردى به تتلمذ نزد برخى، و همدرسى با برخى ديگر انجاميد؛ و با بعضى از آنان، كار
به مصاحبت و همكارى علمى بلندمدت كشيد.
نام
آيتالله معرفت در ميان نامها، به خاطر تمحض و اهتمامورزى وى بر
[1] . بايد روزى پديده هجرت اين جماعت و جمعيت و
پيامدهاى علمى فكرى آن در حوزه علميه قم، و در پى آن در كشور و نقش و سهم مهاجرين
و مهجّرين در انقلاباسلامى واكاويده، تحليل و تبيين گردد.