نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 94
كه به دستور
پيامبر، با گذر از دريا به حبشه هجرت كردند. سوده نيز همراه با او هجرت كرده و
سختىها و آزارها چشيده بود. اينك، پيامبر با او ازدواج كرد تا هم او را تحت تكفّل
قرار دهد و هم او به مقام ام المؤمنين نائل شود. يك ماه بعد نيز با عايشه- كه هنوز
به سن بلوغ نرسيده و زن نشده بود- ازدواج كرد و دو سال نيز طول كشيد تا او را به
خانه برد.[1] عقل و
منطق هرگز نمىپذيرد كه پيامبر به او با اين سن كم، دل بسته باشد؛ چنان كه استاد
هيكل در تأييد اين سخن مىگويد:
شاهد
اين مدعا ازدواج وى با حفصه، دختر عمر، است كه [شوهرش، خنيس، در بدر وفات كرده بود
و] به گفته پدرش، عمر، ازدواج پيامبر با او از روى علاقه به او نبود ... عمر [خود،
هنگامى كه حفصه و عايشه پيامبر را آزرده بودند،] به دخترش گفت: «به خدا سوگند،
مىدانى كه پيامبر تو را دوست ندارد و اگر من نبودم، تو را طلاق مىداد.»[2]
... آيا ديدى كه پيامبر با عايشه و حفصه از روى ميل و علاقه ازدواج نكرد؟ بلكه
براى آن كه پايههاى اين جامعه نوپاى اسلامى را تحكيم بخشد؛ چنان كه با سوده نيز
ازدواج كرد تا مسلمانان بدانند كه در صورت شهادت در راه خدا، زن و فرزندانشان
بىچاره و فقير نمىمانند. ازدواج با زينب، دختر خزيمه و ام سلمه نيز همين گونه
بود؛ زينب همسر عبيدة بن حارث بود كه در جنگ بدر شهيد شد. وى از زيبايى برخوردار
نبود و تنها، به خوبى و نيكوكارى معروف بود؛ تا آنجا كه به او ام المساكين
مىگفتند. او همچنين دوران جوانى را پشت سر نهاده بود و يك يا دو سال بيشتر نگذشت
كه از دنيا رفت.
[1] . ابن هشام مىنويسد:« پدرش، ابوبكر، او را به
همسرى پيامبر درآورد؛ در حالى كه هفت سال داشت. پيامبر نيز او را در نُه سالگى يا
ده سالگى به خانه برد.»( سيره ابن هشام، ج 4، ص 293).