نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 48
پيشگفته است و عبارت است از تپههاى سرخرنگ آميخته به سفيدى و از
اين رو به رنگ زرد ديده مىشود كه در فاصله بيست و چهار كيلومترى رابغ به مدينه
واقع شدهاند.
(1)
اضاة
بنى غفار:
بكرى
مىگويد: اضاة واحد اضاء است. ياقوت آن را به صورت «اضاءة» با همزه آورده است.
بكرى
مىنويسد: اضاة بنى غفار جايى است در مدينه. او اين حديث ابو داود را آورده است كه
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در اضاة بنى غفار بود كه جبرئيل بر آن حضرت فرود آمد
و گفت: «إن اللّه تبارك و تعالى يأمرك أن تقرئ أمّتك القرآن على حرف»؛ «خداوند
تبارك و تعالى به تو فرمان مىدهد كه قرآن را بر امت خود، با يك حرف (لهجه و لغت)
بخوانى).»
ياقوت
مىنويسد: جايى است نزديك مكه، واقع در بالاى سرف، نزديك تناضب، و در حديث مغازى
از آن نام برده شده است.
ازرقى
در «اخبار مكه» مىنويسد:
اضاة
بنى غفار كه در حديث وارد شده، در مكه، در مكان موسوم به «حصحاص» است كه محلّ
گورستان مهاجرين مىباشد.
اضاءة
به معناى آبى است كه از سيل يا جز آن، در يك جا جمع شود.
به
قولى؛ بركه كوچك يا مسيل آب به بركه است و غفار نام قبيلهاى از كنانه. به احتمال
قوى اين مكان در مدينه بوده؛ زيرا اولا: اختلاف لهجههاى عرب در واقع پس از هجرت
بروز كرد، ثانيا:
حديث
پيشگفته به يك طريق، از ابىّ بن كعب انصارى روايت شده است.
(2)
اضم:
(به
كسر همزه و فتح ضاد)، واديى است كه جز در غزوه «بطن اضم» از آن نام برده نشده است.
علت نامگذارى اين وادى به اضم، آن است كه سيلهاى وادىهاى بطحان و قناة و عقيق
در آنجا به هم مىپيوندند و سيل واحدى را به وجود مىآورند كه در ميان وجه و املج
(امّ لجّ) به درياى سرخ مىپيوندد. اضم نامى قديمى است ولى بعدها به بخشهايى از
آن نامهاى ديگرى اطلاق شد. مثل نام «الخليل» كه از نقطه بعد از تلاقى آنها به اين
نام خوانده مىشود و سپس تا جايى كه به دريايى مىريزد به نام «وادى حمض» ناميده
مىشود.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 48