نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 413
بنى قريظه در منطقه عوالى مىزيستند و از جمله سكونتگاههاى ايشان
«وادى بطحان» و «بويره» بود. پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در سال چهارم هجرت
آهنگ نبرد با ايشان را كرد و دژهايشان را فتح نمود و زمين به اهل واقعى آن بازگشت.
(1)
نطاة:
به
قولى: دژى بوده در خيبر؛ و به قولى ديگر: نام چشمه آبى است. نطاة امروزه يكى از
دهكدههاى خيبر در شمال شرقى شريف، نزديك راه و در پايين وادى است.
(2)
نعف:
نام
قريهاى است در راه حجر، ميان علا و تبوك. در اين روستا مسجدى قديمى است كه به آن
مسجد كويكب مىگويند و از مساجد باستانى كهنى است كه در عهد حضرت رسول صلّى اللّه
عليه و آله تأسيس شد.
(3)
نعمان:
(به
فتح نون و سكون عين)، به معناى زندگى شاداب و خوش و خرّم است.
نعمان
الأراك يكى از وادىهاى تهامى حجاز است ميان مكه و طائف.
(4)
نقب
بنى دينار:
نقب
در لغت به معناى گذرگاه تنگ و باريك در كوه است و بنى دينار تيرهاى از انصار بنى
نجار بودهاند. نقب بنى دينار در حرّه يا سنگلاخ غربى مدينه بوده و شايد همان راه
معروف فعلى باشد كه به ذو الحليفه منتهى مىشود. اين راه در حرّه ايجاد شده بود و
بعدها به يك راه شوسه تبديل شد.
همچنين
«نقب» منطقه وسيعى است در جنوب فلسطين.
(5)
نقره:
(به
فتح اول و سكون دوم، بعضى به كسر دوم روايت كردهاند)، جايى است در راه مكه كه
وقتى كسى از حاجر به سوى مكه بالا مىرود، به آنجا مىرسد. نقل است كه عيينة بن
حصن فزارى، عمر بن خطاب را از آوردن عجمهاى كافر به مدينه نهى كرد و دستش را زير
ناف خود گذاشت و گفت: گويى مردى از آنها را مىبينم كه به اين جاى تو خنجر فرو
مىبرد. هنگامى كه ابو لؤلؤ به همان نقطه از بدن عمر خنجر فرو كرد، گفت: در ميان
نقره و حاجر چنين روزى پيشبينى شد. منازل بنى فزاره در ميان نقره و حاجر بوده
است.
(6)
نقعاء:
(به
فتح اول و سكون دوم)، به معناى زمينهاى سنگلاخى است كه در آنها
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 413