نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 290
(1)
غران:
(به
ضمّ اول و تخفيف دوم)، بر وزن «غراب». در خبر غزوه بنى لحيان يا همان «رجيع» از
اين وادى ياد شده است.
ابن
اسحاق مىنويسد: غران واديى است ميان «امج» و «عسفان» و منازل بنى لحيان در آنجا
قرار داشته است.
«امج»
اكنون «خليص» معروف است و راه مكه به مدينه در هشتاد و هفت كيلومترى بعد از گردنه
غزال به سمت غران پايين مىرود.- «نقشه ما بين طائف و رابغ».
(2)
غرز
النقيع:
-
«نقيع».
(3)
غرس
(بئر غرس):
غرس
در لغت به معناى قلمه درخت يا نهالى است كه در زمين مىنشانند تا برويد. چاه غرس
كه در احاديث نبوى از آن ياد شده، در قبا بوده است. نيز- «بئر».
(4)
غرقد:
(بقيع الغرقد)،
غرقد
در لغت به معناى گياه ديوخار است. نام بقيع الغرقد، قبرستان عمومى مدينه، از همين
معنا گرفته شده است.
(5)
غرور:
(به
ضمّ اول)، گردنهاى است در يمامه. از همين گردنه بود كه خالد بن وليد بر مسيلمه
كذّاب تاخت.
(6)
غرّه: (به ضمّ اول و تشديد دوم)، به گفته ياقوت، دژى بوده در مدينه متعلّق به بنى
عمرو بن عوف. كه مناره مسجد قبا در محلّ آن ساخته شد.
(7)
غزّات: همان غزّه است.
(8)
غزال: به معناى آهوى نر است و همان گردنه عسفان مىباشد كه از شمال مشرف بر عسفان
است. اين گردنه در 85 كيلومترى شمال مكه قرار دارد.
(9)
غزّه:
شهرى
كنعانى عربى است و يكى از قديمىترين شهرهاى دنيا مىباشد.
ياقوت
مىگويد: غزّه برگرفته از «غزّ فلان بفلان و اغتزّ به» است؛ يعنى فلانى را از ميان
ياران خود برگزيد و او را از ياران خاص خود قرار داد. دباغ مىگويد: به احتمال
زياد، به معناى «قوىّ»، «مخازن»، «گنجينهها» و «آنچه اندوخته مىشود» است. در
حديث آمده: «شما را به دو عروس: غزّه و عسقلان مژده مىدهم». اين شهر در زمان
خلافت ابو بكر به دست عمرو بن عاص فتح شد. «هاشم» بن عبد مناف كه
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 290