نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 271
(1)
عقرباء:
مؤنث
«عقرب» است، به معناى «كژدم» و علّت تأنيث اين كلمه آن است كه صفت بقعه يا ارض
مىباشد (ارض عقرباء يا بقعة عقرباء). گويا اين سرزمين كژدم زياد داشته و به همين
دليل به اين نام خوانده شده است.
و
نيز «عقرباء» جايى است در سرزمين يمامه كه در آن نبردهايى ميان مسلمانان و مسيلمه
كذاب رخ داد.
(2)
عقنقل:
(به
فتح عين و قاف و سكون نون و فتح قاف دوم)، به معناى توده و تلّ ريگ است. اميّة بن
ابى صلت در شعرى، در رثاى كشتگان قريش در جنگ بدر اينگونه سرود:
ما ذا ببدر
فالعقنقل
من مرازبة جحاجح
عقنقل
مكان ثابتى نيست؛ چرا كه تلّ ريگ در يكجا ثابت نمىماند و باد و طوفان آن را به
حركت درمىآورد و در جايى ديگر تلّ ديگرى مىسازد. اگر امروزه وجود داشت، البته
جايش در عدوه قصوى (كرانه چپ وادى) كه مشركان در آنجا كشته شدند، مىبود.
(3)
عقيق:
در
عربستان (جزيرة العرب) نام عقيق فراوان است؛ زيرا هر زمينى كه سيلاب آن را بشكافد،
به آن شكاف «عقيق» مىگويند؛[1] يا هر وادى و رودخانهاى كه خاك
آن به سرخى بزند، به آن عقيق مىگويند. در وجه تسميه عقيق اختلاف است اما قول اول
قوىتر مىباشد؛ چرا كه عربها به هر مسيل و آبراههاى كه سيلاب آن را شكافته و
فراخ كرده باشد «عقيق» مىگويند. در عربستان هفت عقيق وجود دارد كه در اينجا
عقيقهاى مذكور در سيره نبوى و حديث شريف را ياد مىكنيم:
1.
(4)
عقيق
(وادى عقيق)،
منظورم
وادى عقيق در مدينه است كه مشهورترين وادىهاى مدينه و بلكه مشهورترين عقيقها
است. هرگاه عقيق به طور مطلق ذكر شود مقصود همين عقيق است. در حديث پيامبر خدا
صلّى اللّه عليه و آله كه بخارى روايت كرده، آمده است: «عمر بن خطاب گفت: در وادى
عقيق از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مىگويد: ديشب كسى از جانب
پروردگارم نزد من آمد و گفت: در اين وادى مبارك نماز بخوان و
______________________________
(1). عقّ: در لغت به معناى شكافتن است- م.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 271