نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 236
خانهاى وجود ندارد؛ از اين رو چيزى شبيه دژ است كه در هنگام جنگ، در
آنجا پناه و سنگر مىگرفتند. علّت نامگذارى آن به «ضع ذرع» اين است كه در محل چاه
بنى خطمه (كه به آن «ذرع» مىگويند) قرار دارد؛ اين چاه همان چاهى است كه پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله در آن آب دهان انداخت.
(1)
ضغاضغ:
گفتهاند
كه آن، كوهى است نزديك شمنصير و بند بزرگى در آنجاست كه آب در پشت آن جمع مىشود:
در ضغاضغ دهكدههايى است از بنى سعد بن بكر؛ همان قبيلهاى كه حليمه سعديّه، دايه
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، از آن بود.
(2)
ضلضل:
بكرى
آن را به همين صورت روايت كرده است و آن لغتى است در «صلصل» كه قبلا گذشت.
(3)
ضمار:
(به
فتح اول و راء مكسور)، سنگى بوده متعلّق به بنى سليم كه اين قبيله در زمان جاهليت
آن را مىپرستيدند. اين سنگ در سرزمين سليم در حجاز قرار داشت. روزى عباس بن مرداس
سلمى نزد ضمار بود، صدايى را شنيده كه مىگفت:
قل للقبائل من سليم
كلّها
أودى ضمار و عاش أهل
المسجد
إنّ الّذي ورث
النّبوة و الهدى
بعد ابن مريم من
قريش مهتد
أودى ضمار و كان
يعبد مرّة
قبل الكتاب إلى
النّبيّ محمّد
عباس
با شنيدن اين ابيات، ضمار را به آتش كشيد و به حضور محمد صلّى اللّه عليه و آله
آمد و اسلام آورد ...
همچنين
ضمار جايى است بين نجد و يمامه.
(4)
ضمد:
(به
فتح اول و سكون دوم)، مردى از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله از زندگى در باديه
پرسيد، حضرت فرمود: «تقوا پيشه كن؛ در اين صورت تو را چه زيان كه در جانب ضمد از
جازان باشى». در برخى منابع، اين كلمه با «صاد» (صمد) آمده، ولى به گمان من با
همان ضاد باشد؛ چرا كه هنوز هم جايى است آباد در منطقه جازان، در جنوب عربستان
سعودى.
(5)
ضمرة
بن بكر:
قبيلهاى
عدنانى است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در ميان ودّان و بدر با آنان
جنگيد.
(6)
ضهر:
(به
فتح اول و سكون دوم)، شهرى
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 236