نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 138
(1)
حصاب:
محلّ
رمى جمره در منا است.
مصدرى
است كه به نام مكان و جايى تبديل شده و برگرفته از «حصباء» (سنگريزه) مىباشد.
[طبق
نوشته تاج العروس (ج 2، ص 283 ماده «حصب») و عاتق بن غيث بلادى (ج 3، ص 17). حصاب
از «حصب» گرفته شده و به معناى پرتاب كردن سنگريزه نيز آمده است[1]]
(2)
حصّاص:
(به
فتح اول و تشديد دوم)، كه به آن حصحاص و ذو الحصاص هم مىگويند، كوهى است در حجاز،
مشرف بر ذى طوى و ذى طوى از كوههاى مكه است كه امروزه ساختمانهاى مكه از هر سو
آن را در ميان گرفتهاند.
(3)
حصن:
در
لغت به معناى دژ و پناهگاه است؛ از جمله دژها و حصنهايى كه در حديث و سيره از
آنها ياد شده، دژهاى خيبر است؛ مانند: حصن ناعم، قموص، وطيح، سلالم، حصن نزار، صعب
بن معاذ، حصن ابىّ و حصن قلعه زبير.
(4)
حصن
كعب بن اشرف:
اين
دژ بر بالاى تپهاى در حرّه جنوب شرقى مدينه قرار داشت و براى رسيدن به آن
مىبايست از باب العوالى و سپس راه قربان و امّ عشر و ام اربع بگذرند تا به دژ
برسند.
[حصن
مالك بن عوف:
تودهاى
از سنگهاى درهم انباشته است كه بر روى تلّى از خاك، در سمت جنوبى «ليّه» قرار
دارد و نشانى از وجود بنا در آنجا نيست و در شش كيلومترى جنوب غربى «حرّة الرّغاء»
واقع است.
مردم
اين محل، كه از طايفه «ثقيف» مىباشند، آن را «حصن مالك بن عوف» يعنى دژ مالك
مىدانند؛ چنانكه نسل در نسل آنان، مسجد موجود در «بحرة الرّغاء» را از مساجد
پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله مىشناسند.[2]]
(5)
حضر:
(به
فتح حاء و سكون ضاد)، دژ بزرگى بوده در ساحل فرات. در عصر جاهلى، در شعر عدىّ بن
زيد از اين دژ ياد شده است.
(6)
حضرموت:
منطقه
مشهورى است در يمن جنوبى، كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله زياد بن لبيد را به
فرمانروايى آنجا منصوب كرد.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 138