responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحابه از منظر اهل بيت نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 74

حضرت در وصف صحابه راستين چنين مى‌فرمايد:

«لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ؛ لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً، وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً، يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ، وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ، كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ. إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ، وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ، خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ»[1]؛

«اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله را چنان ديدم كه هيچ كدام از شما را مانند آنان نمى‌بينم. آنان [در تنگناى مشكلات صدر اسلام‌] با موهايى ژوليده و چهره‌هايى غبارآلود مى‌زيستند. شب هنگام را به عبادت و قيام و سجود مى‌گذراندند. گاه پيشانى و گاه گونه‌هاى خود بر خاك مى‌ساييدند و از هراس روز رستاخيز، هم‌چون شعله‌هاى فرزوان، به خود مى‌لرزيدند. بر اثر سجده هاى طولانى، پيشانى آنان هم‌چون زانوى بُزان، پينه بسته بود. هرگاه نام خدا برده مى‌شد، آن‌چنان چشمشان اشكبار مى‌گرديد كه گريبانشان خيس مى‌شد و هم چون شاخه‌هاى درخت در هنگام تندباد، به خود مى‌لرزيدند. [آرى، اين همه هراس و وحشت از آن جهت بود كه احساس مى‌كردند در مسؤليت خود [نسبت به خدا و خلق كوتاهى كرده‌اند، بدين‌جهت‌] همواره در بيم و اميد به سر مى‌بردند.»

اين سخنان والا گهر درباره فرهيختگانِ صحابه والا مقام، از جايگاه رفيع آنان حكايت مى‌كند و طبعاً، ويژه كسانى است كه واجد اين صفات بوده، محو جمال حق گرديده بودند؛ نه كسانى كه همواره در زمان حيات‌


[1] . نهج البلاغه، خطبه 97.

نام کتاب : صحابه از منظر اهل بيت نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست