اسلام، مانند حواريون حضرت مسيح، افرادىاند كه از بركات وجودى آن حضرت، بهره بسيار برده و كسب فيض وافر كرده باشند.
نه هر كه چهره بر افروخت دلبرى داند
نه هر كه آينه سازد سكندرى داند
نه هر كه طرف كله كج نهاد و تند نشست
كلاهدارى و آئين سرورى داند
غلام همّت آن رند عافيت سوزم
كه در گدا صفتى كيمياگرى داند
هزار نكته باريكتر ز مو اين جاست
نه هر كه سر بتراشد قلندرى داند[1]
[1] . ديوان حافظ، حرف دال، ش 177.