نام کتاب : پرتو ولايت نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 27
«آيا تاكنون
براى شما پيش آمده است در پاسخ به سؤالى، چيزى در دست نداشته باشيد؟»
امام
در پاسخ گفتند: « [اگر چنين چيزى پيش بيايد، در همان لحظه از جانب خداوند] در
قلبمان نقطهاى روشن مىشود و در گوشمان سروشى دميده مىشود [و پاسخ آن براى ما روشن
مىشود]»[1].
5.
محدّث بودن ائمه: يكى از ويژگىهاى بارز ائمه، مسأله «محدّث بودن» آنهاست كه
همواره و مطابق نياز، با آنان سخن گفته مىشد؛ به اين معنا كه بر آنها الهام
مىشد و در گوش و قلبشان، سروش غيبى مىدميد. شيخ مفيد از ابو هاشم جعفرى روايت
مىكند: «سمعت الرضا عليه السّلام يقول:" الأئمة علماء حلماء صادقون مفهّمون
محدّثون»[2].
گسترش
علم ائمه
از
آنجا كه زندگى انسان در حال پيشرفت است و هر روز نيازهايش گستردهتر مىشود،
لحظهبهلحظه بر علم امام افزوده مىشود تا با بينش الهىاش موضوعهاى جديد را
درست تشخيص داده، حكم متناسب با آن را بيان كند.
1.
ابو حمزه ثمالى به امام سجاد عليه السّلام گفت: «فدايت شوم، آيا آنچه رسول اللّه
صلّى اللّه عليه و آله در اختيار داشت به امير مؤمنان عليه السّلام اعطا كرد، سپس
به امام حسن سپس به امام حسين و پس از آن به هر امامى تا روز قيامت؟» امام عليه
السّلام گفتند: «آرى، [اما] به همراه چيزى زيادتر كه در هر سال و هر ماه و بلكه در
هر ساعت به آن افزوده مىشود»[3].
2.
عبد اللّه بن طلحه از ذريح[4] نقل مىكند
كه وى از امام صادق عليه السّلام پرسيد:
«فدايت
شوم، من حاجتى از شما دارم». حضرت گفتند: «حاجتت را بخواه، چقدر دوست دارم كه حاجت
تو را برآورده كنم».