نام کتاب : آموزش علوم قرآن - ط مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 35
و ثانياً،
آنچه با معجزه بودن قرآن تناسب دارد، صرفاً نخواندن و ننوشتن است نه نتوانستنِ آن:
«وَ
ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً
لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ؛[1] تو
هيچ كتابى را پيش از اين نمىخواندى و با دست خود چيزى نمىنوشتى، وگرنه قطعاً
باطل انديشان به شك مىافتادند».
اين
آيه دليلى است بر اينكه پيامبر چيزى نمىخواند و نمىنوشت، ولى دلالت ندارد كه
نمىتوانست بنويسد و بخواند و همين اندازه براى ساكت كردن معارضين كافى است؛ زيرا
پيامبر را هرگز با سواد نمىپنداشتند؛ بنابراين راه اعتراض را بر خود بسته
مىديدند.
شيخ
طوسى در تفسير اين آيه مىگويد: «مفسّران گفتهاند: «نوشتن نمىدانست»، ولى آيه
چنين دلالتى ندارد؛ بلكه صرفاً گوياى اين است كه نمىنوشته و نمىخوانده است. چه
بسا كسانى نمىنويسند ولى قادر بر نوشتن هستند و در ظاهر وانمود مىشود كه فاقد
سوادند و كتابت نمىدانند. پس مُفاد آيه چنين است: پيامبر به نوشتن و خواندن دست
نزده بود و او را عادت بر نوشتن نبود»[2].
علامه
طباطبايى نيز همين نظر را پذيرفتهاند.[3] بهعلاوه
داشتن سواد، كمال است و بى سوادى، نقص و عيب و چون تمامى كمالات پيامبر صلى الله
عليه و آله از راه عنايت خاص الهى بوده و هرگز نزد كسى و استادى تعليم نديده، پس
نمىشود ساحت قدس پيامبر صلى الله عليه و آله از اين كمال تهى باشد.
عدم
تظاهر به سواد، سبب آن شد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به كاتبانى نياز
داشته باشد تا در امور مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند؛ لذا چه در مكه و چه