responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آموزش علوم قرآن‌ - ط مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 152

ضرب المثل قرار گرفته است؛ مانند اين داستان:

«ما آنان را آزموديم همانگونه كه صاحبان باغ را آزموديم؛ آنگاه كه سوگند ياد كردند كه بامدادان ميوه‌هاى باغ را خواهيم چيد و هيچ از آن استثناء نكنند؛ اما [شب‌هنگام‌] عذابى فراگير بر [تمام‌] باغ آنان فرود آمد، درحالى‌كه همه خواب بودند و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلمانى شد.

صبحگاهان يكديگر را صدا زدند كه به سوى كشتزار و باغ خود حركت كنيد اگر قصد چيدن ميوه داريد. آنان حركت كردند درحالى‌كه آهسته با هم مى‌گفتند: امروز مواظب باشيد تا حتى يك فقير بر شما وارد نشود. [آرى‌] آنها صبحگاهان تصميم داشتند كه با قدرت از مستمندان جلوگيرى كنند.

هنگامى كه [وارد باغ شدند و] آن‌را ديدند، گفتند: حقاً ما گمراهيم. [آرى همه چيز از دست ما رفته‌] بلكه ما محروميم. يكى از آنها كه از همه عاقلتر بود گفت: آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى‌گوييد!؟ گفتند: منزه است پروردگار ما، مسلماً ما ظالم بوديم. سپس رو به يكديگر كرده به ملامت هم پرداختند. [و فريادشان بلند شد] گفتند: واى بر ما كه طغيانگر بوديم.

اميدواريم پروردگارمان [ما را ببخشد و] بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد؛ چرا كه ما به او علاقه‌منديم. اين‌گونه است عذاب [خداوند در دنيا] و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مى‌دانستند».[1] در اين ترسيم چند نمونه از حالات متفاوت به تصوير كشيده شده است:

1. حالت خودباورى بيجا كه خدا را ناديده مى‌گيرند؛

2. حالت خودخواهى كه ديگران را محروم مى‌سازند؛

3. حالت خودپسندى كه به خود گمان قدرت مى‌برند؛

4. حالت افسردگى و ناراحتى كه خود را بيچاره و زبون مى‌بينند؛


[1] . قلم، 17- 33.

نام کتاب : آموزش علوم قرآن‌ - ط مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست