responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 66

گذشت، و به وى گفت: اينجا چه كار دارى؟ نه در ميان مردم هستى و نه در منزلت؟

مختار گفت: از بزرگى گناه شما فكرم به بن بست رسيده است، [هانى‌] به او گفت:

قسم به خدا گمان مى‌كنم خودت را به كشتن بدهى، سپس به طرف عمرو بن حريث رفت و جريان مختار را به گوشش رساند.[1]

موضع مختار

(1) عبد الرحمن بن أبى عمير ثقفى مى‌گويد: هنگامى كه هانى بن أبى حيّه اين خبر را از مختار به [ابن حريث‌] رساند [ابن حريث‌] به من گفت: بلند شو و نزد عمويت برو و به او خبر بده كه [اگر مى‌خواهد دوستش مسلم را يارى كند] معلوم نيست كه او كجاست [يعنى خود را پنهان كرده است‌] لذا [بهتر است‌] كار به دست خودش ندهد، همين كه من برخاستم تا پيش مسلم بروم، زائدة بن قدامة بن مسعود مقابل [ابن حريث‌] ايستاد و گفت: اگر [مختار] نزد تو بيايد در أمان خواهد بود يا نه؟

عمرو بن حريث گفت: از جانب من در أمان است و اگر از جانب او چيزى به أمير عبيد الله بن زياد رسيد من در محضرش [به نفع مختار] شهادت مى‌دهم و به نحو احسن از او شفاعت مى‌كنم.

زائدة بن قدامة گفت: در اين صورت ان شاء الله خير پيش خواهد آمد.

عبد الرحمن مى‌گويد: من بيرون آمدم و زائده هم با من خارج شد، و با هم به سراغ مختار رفتيم و جريان را به اطلاع او رسانديم. و او را به خدا قسم داديم كه براى خودش پاپوش درست نكند.

[مختار هم پذيرفت‌] و نزد ابن حريث آمد و بر او سلام كرد و زير پرچمش نشست تا صبح شد.[2]


[1] تاريخ طبرى، 5/ 569 و 570، ادامه خبر مجالد بن سعيد.

[2] تاريخ طبرى، 5/ 570، به نقل از أبى مخنف از نضر بن صالح از عبد الرحمن بن أبى عمير ثقفى.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست