responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 51

عقيل‌] برد [مسلم بن عوسجه‌] وارد شد و وى را به [مسلم بن عقيل‌] معرفى كرد. [به عنوان كمك به مسلم‌] آورده از او بگيرد.

[از اين پس معقل مرتب با مسلم و يارانش‌] رفت و آمد مى‌كرد، او اولين كسى بود كه وارد مى‌شد و آخرين كسى بود كه از نزدشان خارج مى‌شد، خبرهايشان را مى‌شنيد و اسرارشان را مى‌گرفت و مى‌رفت تا به گوش ابن زياد برساند.[1]

احضار هانى نزد ابن زياد

[2] (1) [در اين گيرودار روزى‌] ابن زياد به هم‌نشينانش گفت: چرا هانى را در ميانتان نمى‌بينم؟ گفتند او مبتلا به بيمارى شده،[3] عبيد الله، محمد بن أشعث و أسماء بن خارجه و عمرو بن حجّاج [كه روعه خواهر عمرو بن حجاج همسر هانى بن عروه بود] را خواست و به آنها گفت چرا هانى بن عروه نزد ما نمى‌آيد؟ گفتند خدا سلامتت بدارد ما نمى‌دانيم [ولى‌] او از بيمارى‌اش شكوه مى‌كند. [ابن زياد] گفت [ولى‌] به من خبر رسيده كه [بيماريش‌] بر طرف شده، و [هنگام غروب‌] جلوى درب خانه‌اش مى‌نشيند، نزد او برويد و بگوئيد از انجام وظيفه‌اى كه بر عهده‌اش گذارده شده سربازنزند، من دوست ندارم آدمى مثل او، كه از اشراف عرب مى‌باشد خودش را نزد من خراب كند.[4][5] [فرستادگان ابن زياد] به طرف هانى آمدند و هنگام غروب بر او وارد شدند، و همانطور كه ابن زياد گفته بود ديدند كه او جلو درب [خانه‌اش‌] نشسته، گفتند چه‌


[1] تاريخ طبرى، 5: 364 و رك: إرشاد شيخ مفيد، 2: 46.

[2] ادامه خبر ابى ودّاك.

[3] تاريخ طبرى، 5: 364 و رك: ارشاد شيخ مفيد، 2: 46.

[4] تاريخ طبرى، 5: 364 و 365 به نقل از أبى مخنف از مجالد بن سعيد و رك: شيخ مفيد، 2: 46 و 47.

[5] أبى مخنف اين خبر را از نمير بن وعله از أبى ودّاك نقل مى‌كند.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست