حجاز به پاى شما نمىرسد، [اگر در مكه بمانى] مردم از هر سوء
يكديگر را به بيعت با شما دعوت مىكنند، عمو و داييم فدايت، از حرم جدا نشو، بخدا
قسم اگر شما از دست ما بروى بعد از شما ما به بندگى و بردگى برده مىشويم![1]
ورود امام حسين عليه
السّلام به مكّه
(1) [امام عليه
السّلام] راهش را ادامه داد تا اينكه به مكه رسيد، و شب جمعه [يعنى چهارمين شب
ماه شعبان] وارد مكه شد، ماه شعبان و رمضان و شوّال و ذى القعده تا هشتم ذى
الحجّه را در مكه ماند.
[در اين مدت] اهالى مكه
نزد [حضرت] رفت و آمد مىكردند، كسانى كه براى اعمال عمره در مكه به سر مىبردند
و مردم بلاد دور دست نزد حضرت مىآمدند.
در اين زمان عبد الله بن
زبير در مكه بود، و ملازم خانه خدا [كعبه] شده بود.
بيشتر روز را به نماز
مىايستاد و طواف مىكرد، و همراه كسانى كه نزد حسين عليه السّلام مىآمدند، گاهى
دو روز پشت سر هم و گاه يك روز در ميان، پيش آن حضرت مىآمد و هر وقت مىآمد
رايزنى مىكرد [يعنى در مورد اوضاع و احوال روز از امام عليه السّلام نظر خواهى
مىكرد] برايش حضور احدى از خلق الله به اندازه حضور حسين عليه السّلام در مكه
سنگين نبود. زيرا مىدانست تا زمانى كه حسين عليه السّلام در اين شهر باشد اهل
حجاز هرگز با او بيعت نمىكنند و از او پيروى نمىنمايند چرا كه حسين عليه السّلام
در ديدگان و دلهايشان بزرگتر و دلكشتر از اوست.[2]
نامههاى اهالى كوفه و
پاسخ امام عليه السّلام
(2) وقتى خبر مرگ معاويه
به اهالى كوفه رسيد، مردم عراق عليه يزيد قيام كردند،
[1] تاريخ طبرى، 5: 351، ادامه خبر عقبه و رك:
تذكرة الخواص، 243، با كمى تغيير.
[2] تاريخ طبرى، 5: 351، ادامه خبر عقبه و رك:
ارشاد شيخ مفيد، 2: 36