آى أهل كوفه! فرمانبردارى و اتحادتان را حفظ كنيد، و در كشتن
كسى كه از دين بيرون رفته و با امام [خويش، يزيد] مخالفت ورزيده شك نكنيد! حسين
[عليه السّلام] به او فرمود: آى عمرو بن حجّاج! مردم را عليه من تحريك مىكنى؟!
آيا ما از دين خارج شدهايم و شما بر دين ثابت [قدم] ماندهايد؟! و الله هرگاه
قبض روح شويد و با اين اعمالتان بميريد مىفهميد كداميك از ما از دين خارج شده و
چه كسى براى گداخته شدن در آتش سزاوارتر است! آنگاه عمرو بن حجّاج از جناح راست
سپاه عمر بن سعد، از ناحيه فرات به طرف حسين [عليه السّلام] حمله كرد آنها ساعتى
زد و خورد كردند. و [جمعى از ياران حسين عليه السّلام] بر زمين افتادند [و شهيد
شدند![1]]
شهادت مسلم بن عوسجة
(1) هنگامى كه عبد
الرحمن بجلى و مسلم بن عبد الله ضبّابى [از اصحاب عمرو بن حجّاج، مسلم بن عوسجه را
كشتند] ياران عمرو بن حجاج فرياد زدند: مسلم بن عوسجه أسدى را كشتيم! بعد عمرو بن
حجّاج و همراهانش برگشتند و گرد و غبار فرو نشست ناگاه [اصحاب حسين عليه السّلام]
ديدند مسلم بن عوسجه بر زمين افتاده است. حسين [عليه السّلام] به طرف [مسلم] رفت
او نفسهاى آخرش را مىزد، فرمود: اى مسلم بن عوسجه پروردگارت تو را رحمت كند. «فَمِنْهُمْ
مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[2]»، «برخى از آنان
به عهد خويش وفا كرده و برخى به انتظار [شهادت] نشستهاند، و از عهد خويش دست
برنداشتهاند» حبيب بن مظاهر نزديك [مسلم] آمد و گفت: از دست رفتن تو برايم سخت
است
[1] تاريخ طبرى، 5/ 435، به نقل از أبى مخنف از
حسين بن عقبه مرادى از زبيدى.